نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 156
" خدايا
مرا ببخش" يا" اللهم اغفر لى" نيست، بلكه روح استغفار يك حالت
بازگشت به سوى حق و آمادگى براى جبران گذشته است.
***
در آيه
بعد مىگويد اينها استحقاق عذاب الهى را دارند:" چرا خداوند آنها را عذاب
نكند و حال آنكه مانع از رفتن مؤمنان به مسجد الحرام مىشوند" (وَ
ما لَهُمْ أَلَّا يُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ
الْحَرامِ).
و اين اشاره
به زمانى است كه مسلمانان در مكه بودند و حق نداشتند آزادانه در كنار خانه خدا
اقامه نماز جماعت كنند و با انواع مزاحمتها و شكنجهها روبرو مىشدند، و يا اشاره
به ممانعتهايى است كه بعدا از انجام مراسم حج و عمره نسبت به مؤمنان به عمل
مىآوردند.
عجيب اينكه
اين مشركان آلوده خود را صاحب اختيار و سرپرست اين كانون بزرگ عبادت مىپنداشتند
ولى قرآن اضافه مىكند" آنها هرگز سرپرستان اين مركز مقدس نبودند" (وَ
ما كانُوا أَوْلِياءَهُ).
هر چند خود
را متوليان و صاحبان اختيار خانه خدا مىپنداشتند،" تنها كسانى حق اين
سرپرستى را دارند كه موحد و پرهيز كار باشند" (إِنْ
أَوْلِياؤُهُ إِلَّا الْمُتَّقُونَ).
" ولى
غالب آنها از اين واقعيت بىخبرند" (وَ
لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ).
گر چه اين
حكم در باره مسجد الحرام گفته شده است، ولى در واقع شامل همه كانونهاى دينى و
مساجد و مراكز مذهبى مىشود" متوليان" و" متصديان" آنها بايد
از پاكترين و پرهيزكارترين و فعالترين مردم باشند كه اين كانونها را پاك و زنده
و مركز تعليم و تربيت و بيدارى و آگاهى قرار دهند، نه مشتى افراد كثيف و وابسته و
خود فروخته و آلوده كه اين مراكز را تبديل به" دكه تجارتى" و" مركز
تخدير افكار" و" بيگانگى از حق" سازند، و به عقيده ما اگر
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 7 صفحه : 156