responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 153

فعلى مولاه‌

" اين مسئله در همه جا منتشر شد،" نعمان بن حارث قهرى" (كه از منافقان بود) خدمت پيامبر ص آمد و گفت: به ما گفتى شهادت به توحيد و نفى بت‌ها بدهيم، و گواهى به رسالت تو بدهيم، و دستور به جهاد و حج و روزه و نماز و زكاة دادى، همه را پذيرفتيم، ولى به اين قناعت نكردى و اين پسر (منظورش على بن ابى طالب ع است!) را خليفه كردى و گفتى" من كنت مولاه فعلى مولاه" آيا اين سخن از تو است يا دستورى از طرف خداست؟

پيامبر فرمود: به خدايى كه جز او معبودى نيست از ناحيه خداست، نعمان برگشت در حالى كه مى‌گفت" اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ": خداوندا اگر اين سخن از ناحيه تو است بارانى از سنگ از آسمان بفرست چيزى نگذشت كه سنگى بر او سقوط كرد و كشته شد [1] اين حديث منافات با آن ندارد كه آيه پيش از داستان غدير نازل شده باشد، زيرا شان نزول آيه جريان" نعمان" نبوده بلكه نعمان در نفرين خود از آيه‌اى كه قبلا نازل شده بود، اقتباس كرد و اين نظير آن است كه ما در دعاى خود از قرآن اقتباس مى‌كنيم و مى‌گوئيم" رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً" (شرح بيشتر در باره حديث فوق و مدارك فراوانى كه از كتب اهل سنت براى آن داريم در ذيل آيه" سئل‌ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ‌" در آغاز سوره" معارج" به خواست خداوند بزرگ خواهد آمد).

***
در آيات گذشته دو ايراد از ناحيه مخالفان به پيامبر ص شد كه يكى از آنها باطل بودنش واضح بوده، لذا قرآن به پاسخ آن نپرداخته، و آن اينكه گفتند:" ما اگر بخواهيم مى‌توانيم مثل قرآن را بياوريم" مسلما اين يك ادعاى كاذب و تو خالى بود و اگر مى‌توانستند حتما آورده بودند، بنا بر اين نيازى به‌


[1] تفسير نور الثقلين ج 2 صفحه 151

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 7  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست