نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 401
و از زنان تنها يك زن بود كه سواد خواندن و نوشتن داشت [1] مسلما در چنين محيطى اگر پيامبر ص نزد معلمى
خواندن و نوشتن را آموخته بود كاملا معروف و مشهور مىشد. و به فرض اينكه نبوتش را
نپذيريم او چگونه مىتوانست با صراحت در كتاب خويش اين موضوع را نفى كند؟ آيا مردم
به او اعتراض نمىكردند كه درس خواندن تو مسلم است، اين قرينه روشنى بر امى بودن
او است.
و در هر حال وجود اين صفت در پيامبر ص تاكيدى در زمينه نبوت او بود تا هر گونه
احتمالى جز ارتباط به خداوند و جهان ما وراء طبيعت در زمينه دعوت او منتفى گردد.
اين در مورد دوران قبل از نبوت و اما پس از بعثت نيز در هيچيك از تواريخ نقل
نشده است كه او خواندن و نوشتن را از كسى فرا گرفته باشد، بنا بر اين به همان حال
امى بودن تا پايان عمر باقى ماند.
ولى اشتباه بزرگى كه بايد در اينجا از آن اجتناب كرد اين است كه درس نخواندن
غير از بىسواد بودن است و كسانى كه كلمه" امى" را به معنى"
بىسواد" تفسير مىكنند، گويا توجه به اين تفاوت ندارند.
هيچ مانعى ندارد كه پيامبر ص به تعليم الهى،" خواندن"- يا-"
خواندن و نوشتن" را بداند، بى آنكه نزد انسانى فرا گرفته باشد، زيرا چنين
اطلاعى بدون ترديد از كمالات انسانى است و مكمل مقام نبوت است.
شاهد اين سخن آن است كه در رواياتى كه از امامان اهل بيت ع نقل شده مىخوانيم:
پيامبر ص مىتوانست بخواند و يا هم توانايى خواندن داشت و هم توانايى نوشتن [2]