نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 334
رو كرد و گفت:" شما جمعيت جاهل و بىخبرى هستيد"! (قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
***
در اينجا به چند نكته بايد توجه كرد:
[1- جهل سرچشمه بت پرستى]
1- از اين آيه به خوبى استفاده مىشود، كه سرچشمه بتپرستى، جهل و نادانى بشر
است، از يك طرف جهل او نسبت به خداوند و عدم شناسايى ذات پاك او و اينكه هيچگونه
شبيه و نظير و مانند براى او تصور نمىشود.
از سوى ديگر جهل انسان نسبت به علل اصلى حوادث جهان كه گاهى سبب مىشود حوادث
را به يك سلسله علل خيالى و خرافى از جمله بت، نسبت دهد.
از سوى سوم جهل انسان به جهان ما وراء طبيعت و كوتاهى فكر او تا آنجا كه جز
مسائل حسى را نمىبيند و باور نمىكند، اين" نادانىها" دست به دست هم
داده و در طول تاريخ، سرچشمه بتپرستى شدهاند و گر نه چگونه يك انسان آگاه و
فهميده، آگاه به خدا و صفات او، آگاه از علل حوادث، آگاه از جهان طبيعت و ما وراء
طبيعت، ممكن است قطعه سنگى را فى المثل از كوه جدا كند، قسمتى از آن را در ساختمان
منزل، و يا پلههاى خانه مصرف كند، و قسمت ديگرى را معبودى بسازد، و در برابر آن
سجده نمايد و مقدرات خويش را به دست او بسپارد؟! جالب اينكه در گفتار موسى ع در
آيه فوق مىخوانيم كه به آنها مىگويد شما جمعيتى هستيد كه در جهالت به طور مستمر
غوطهوريد (چون تجهلون فعل مضارع است و غالبا دلالت بر استمرار مىكند) به خصوص
اينكه متعلق جهل، در آن بيان نشده و اين خود دليل بر عموميت و توسعه آن مىباشد.
از همه جالبتر اينكه بنى اسرائيل، با جمله اجْعَلْ لَنا إِلهاً (معبودى براى ما قرار بده) نشان دادند كه ممكن است چيزى كه هرگز منشا اثرى
نبوده، نه
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 6 صفحه : 334