نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 52
اين دو نفر
در كشتى شراب نوشيدند و بجان هم افتادند ولى بهر حال براى پياده كردن نقشه خود
وارد سرزمين حبشه شدند، و با مقدماتى به حضور نجاشى بار يافتند، و قبلا با دادن
هداياى گرانبهايى به اطرافيان نجاشى موافقت آنها را جلب كرده و قول تاييد و
طرفدارى از آنان گرفته بودند.
" عمرو
عاص" سخنان خود را از اينجا شروع كرد، و با نجاشى چنين گفت:
" ما
فرستادگان بزرگان مكهايم" تعدادى از جوانان سبك مغز در ميان ما پرچم مخالفت
برافراشتهاند و از آئين نياكان خود برگشته و به بدگويى از خدايان ما پرداخته و
آشوب و فتنه بپا كرده و در ميان مردم تخم نفاق پاشيدهاند، و از موقعيت سرزمين شما
سوء استفاده كرده و به اينجا پناه آوردند، ما از آن مىترسيم كه در اينجا نيز دست
به اخلالگرى زنند، بهتر اين است كه آنها را به ما بسپاريد و به محل خود باز
گردانيم ..." اين را گفتند و هدايايى را كه با خود آورده بودند تقديم داشتند.
نجاشى گفت:
تا من با نمايندگان اين پناهندگان به كشورم تماس نگيرم نمىتوانم در اين زمينه سخن
بگويم، و از آنجا كه اين بحث يك بحث مذهبى است بايد از نمايندگان مذهبى نيز در
جلسهاى در حضور شما دعوت شود.
روز ديگرى در
يك جلسه مهم كه اطرافيان نجاشى و جمعى از دانشمندان مسيحى و جعفر بن ابى طالب به
عنوان نمايندگى مسلمانان، و نمايندگان قريش، حضور داشتند، نجاشى پس از استماع
سخنان نمايندگان قريش رو به جعفر كرد و از او خواست كه نظر خود را در اين زمينه
بيان كند.
"
جعفر" پس از اداى احترام چنين گفت: نخست از اينها بپرسيد آيا ما جزء بردگان
فرارى اين جمعيتيم؟! عمرو گفت: نه شما آزاديد.
جعفر- و نيز
سؤال كنيد آيا آنها دينى بر ذمه ما دارند كه آن را از ما
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 52