نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 329
مىگويد: اين آيه دلالت دارد بر اينكه حسن و حسين از ذريه پيامبرند زيرا
خداوند عيسى را از ذريه ابراهيم شمرده است با اينكه تنها از طريق مادر به او مربوط
مىشود [1] نويسنده
المنار كه در تعصب در بعضى از مباحث خاص مذهبى دست كمى از فخر رازى ندارد، بعد از
نقل كلام فخر رازى مىگويد: در اين باب حديثى از" ابو بكر" در صحيح
بخارى از پيامبر ص نقل شده است كه به امام حسن ع اشاره كرد و گفت:
ان ابنى هذا سيد
: اين پسرم آقا است" (يعنى كلمه پسرم بر امام حسن اطلاق كرد) در حالى كه
در نزد عرب (جاهلى) لفظ ابن بر دختر زاده اطلاق نمىشد ... سپس اضافه مىكند به
همين جهت مردم اولاد فاطمه ع را اولاد رسول و عترت و اهل بيت او مىدانستند.
در هر حال شك نيست كه فرزندزادهها از طرف دختر و پسر هر دو فرزند انسان محسوب
مىشوند و هيچگونه تفاوتى در اين زمينه نيست، و نه اين موضوع از مختصات پيغمبر ما
مىباشد و مخالفت با اين مساله سر چشمهاى جز تعصب و يا افكار جاهلى ندارد، و لذا
در تمام احكام اسلامى از قبيل ازدواج و ارث و مانند آن هيچگونه تفاوتى ميان اين دو
نيست، تنها استثنايى كه به موضوع خورده مساله خمس است كه روى عنوان سيادت است و به
جهت خاصى كه در كتاب خمس در فقه آمده اين موضوع استثناء شده است.
2- چرا نام اين پيامبران در سه گروه در سه آيه بيان شده است؟
بعضى از مفسران احتمال دادهاند كه گروه اول يعنى داود و سليمان و ايوب و يوسف
و موسى و هارون، اين شش نفر، از پيامبرانى بودند كه علاوه بر مقام نبوت و رسالت
داراى حكومت و زمامدارى نيز بودند و شايد جمله" كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ" كه بعد از ذكر نام اينها آمده است به خاطر نيكيهاى فراوانى بوده كه در
دوران