نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 210
و لجاجت اجازه قبول به آنها نمىدهد".
از تواريخ اسلامى نيز استفاده مىشود كه حتى مخالفان سرسخت پيامبر ص در باطن
به صدق و راستى او در دعوتش معتقد بودند از جمله اينكه نقل كردهاند كه روزى ابو
جهل با پيامبر ص ملاقات كرد و با او مصافحه نمود كسى به او اعتراض كرد، چرا با اين
مرد مصافحه مىكنى؟ گفت به خدا سوگند مىدانم كه او پيامبر است و لكن ما زمانى
تابع" عبد مناف" بودهايم! (يعنى پذيرفتن دعوت او سبب مىشود كه ما تابع
قبيله آنان شويم)، و نيز نقل شده كه شبى" ابو جهل" و" ابو
سفيان" و" اخنس بن شريق" كه از سران سرسخت مشركان بودند هر كدام به
طور مخفيانه كه هيچكس متوجه او نشود، و حتى اين سه نفر از حال يكديگر هم با خبر
نبودند، براى شنيدن سخنان پيامبر ص در گوشهاى خزيده تا صبح تلاوت آيات قرآن را
مىشنيدند، هنگامى كه سپيده صبح دميد، پراكنده شدند، اما در راه بازگشت به هم
رسيدند و هر كدام عذر خود را براى ديگرى شرح مىداد، سپس عهد كردند كه اين كار را
تكرار نكنند زيرا اگر جوانان قريش از آن آگاه گردند سبب گرايش آنها به محمد خواهد
شد.
شب ديگر هر كدام به گمان اينكه رفقايش آن شب نخواهد آمد براى شنيدن آيات قرآن
به نزديكى خانه پيامبر و يا مجمعى كه مسلمانان داشتند آمد اما هنگام صبح باز سر
آنان بر يكديگر فاش شد و به سرزنش يكديگر پرداختند و مجددا عهد و پيمان بستند كه
اين آخرين بار بوده باشد.
ولى اتفاقا اين كار در شب سوم باز تكرار شد، صبح" اخنس بن شريق"
عصاى خود را برداشت و به سراغ ابو سفيان آمد و به او گفت: صريحا با من بگو عقيده
تو در باره سخنانى كه از محمد شنيدى چيست؟ گفت به خدا سوگند من چيزهايى شنيدم كه
آنها را به خوبى درك كردم، و مقصود و مضمون آن را مىفهمم، ولى آياتى نيز شنيدم كه
معنى و مقصود آن را نفهميدم.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 5 صفحه : 210