نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 202
برابر سخنان آنها سخن گفت، و از خود دفاع كرد، بسيار بعيد به نظر مىرسد كه
عيسى ع خود را در خطر ببيند و با آن بيان رسا و گوياى خود و با شجاعت و شهامت خاصى
كه داشت از خود دفاع نكرده باشد آيا جاى اين احتمال نيست كه ديگرى (به احتمال قوى
يهوداى اسخريوطى كه به مسيح ع خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود و مىگويند
شباهت كاملى به مسيح ع داشت) بجاى او دستگير شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته
كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند و سخنى بگويد- بخصوص اينكه در اناجيل
مىخوانيم" يهوداى اسخريوطى" بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفته
اناجيل انتحار كرد! [1] 5- همانطور كه گفتيم: شاگردان مسيح ع بهنگام احساس خطر، طبق شهادت اناجيل،
فرار كردند، و طبعا دوستان ديگر هم در آن روز مخفى شدند و از دور بر اوضاع نظر
داشتند، بنا بر اين شخص دستگير شده در حلقه محاصره نظاميان رومى بوده و هيچيك از
دوستان او اطراف او نبودند، به اين ترتيب چه جاى تعجب كه اشتباهى واقع شده باشد.
6- در اناجيل مىخوانيم كه شخص محكوم بر چوبه دار از خدا شكايت كرد كه چرا او
را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! [2] اگر مسيح ع براى اين به دنيا آمده كه بدار
آويخته شود و قربانى گناهان بشر گردد چنين سخن ناروايى از او به هيچوجه درست نبوده
است، اين جمله بخوبى نشان مىدهد كه شخص مصلوب آدم ضعيف و ترسو و ناتوانى بوده است
كه صدور چنين سخنى از او امكانپذير بوده است، و او نمىتواند مسيح باشد [3]