نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 180
چرا كه اين عمل يك جرم و قانونشكنى آشكار و شرك به خداوند است و با توجه
بقانون عدالت پروردگار موجب استحقاق مجازات شديدى است لذا به دنبال آن
ميفرمايد:" آيا ميخواهيد دليل روشنى بر ضد خود در پيشگاه پروردگار درست
كنيد".
(أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ
سُلْطاناً مُبِيناً) [1] در آيه بعد براى روشن ساختن حال منافقانى كه
اين دسته از مسلمانان غافل، طوق دوستى آنان را بر گردن مىنهند، و يا حال خود
اينها كه در عين اظهار اسلام راه نفاق را پيموده و از در دوستى با منافقان در ميايند،
ميفرمايد:" منافقان در پائينترين و نازلترين مراحل دوزخ قرار دارند و
هيچگونه ياورى براى آنها نخواهى يافت".
(إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ
النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً) [2] از اين آيه به
خوبى استفاده ميشود كه از نظر اسلام نفاق بدترين انواع كفر، و منافقان دورترين
مردم از خدا هستند و به همين دليل جايگاه آنها بدترين و پستترين نقطه دوزخ است، و
بايد هم چنين باشد، زيرا خطراتى كه از ناحيه منافقان به جوامع انسانى ميرسد با هيچ
خطرى قابل مقايسه نيست،
[1] سلطان در اصل از ماده سلاطة (بر
وزن مقاله) به معنى قدرت بر مقهور ساختن ديگرى گرفته شده، و خود كلمه"
سلطان" معنى اسم مصدرى را دارد و به هر گونه" تسلط" اطلاق مىشود،
و به همين جهت به" دليل" كه باعث تسلط انسان بر ديگرى است نيز سلطان
گفته مىشود، و گاهى به صاحبان قدرت نيز سلطان گفته مىشود ولى در آيه فوق سلطان
به همان معناى دليل و حجت است.
[2]" درك" (بر وزن مرگ)
عميقترين نقطه قعر دريا است و به آخرين ريسمانهايى كه به يكديگر مىپيوندند و به
قعر دريا مىرسند" درك" (بر وزن فلك) گفته مىشود، و چنين به نظر مىرسد
كه همه اينها از معنى درك كردن و وصول به چيزى گرفته شده است گاهى به پلههايى كه
بر طرف پائين مىرود (مانند پله سرداب) درك گفته مىشود در برابر پلههايى كه به
سمت بالا مانند پشت بام مىرود كه به آنها درجه اطلاق مىگردد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 4 صفحه : 180