نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 26
ترجمه:
11- ولى او
(انسان ناسپاس) از آن گردنه مهم بالا نرفت! 12- و تو نمىدانى آن گردنه چيست؟
13- آزاد
كردن برده است! 14- يا اطعام كردن در روز گرسنگى.
15- يتيمى از
خويشاوندان را.
16- يا
مستمندى به خاك افتاده را.
17- سپس از
كسانى بوده باشد كه ايمان آورده، و يكديگر را به شكيبايى و رحمت توصيه مىكنند.
18- آنها
اصحاب اليمين هستند (و نامه اعمالشان را به دست راستشان مىدهند).
19- و كسانى
كه آيات ما را انكار كردهاند افرادى شومند و نامه اعمالشان به دست چپشان داده
مىشود.
20- بر آنها
آتشى است فرو بسته (كه راه فرارى از آن نيست).
تفسير:
گردنه صعب العبور!
به دنبال ذكر
نعمتهاى بزرگى كه در آيات قبل آمده بود در آيات مورد بحث بندگان ناسپاس را مورد
ملامت و سرزنش قرار مىدهد كه چگونه با داشتن آن همه وسائل سعادت راه نجات را
نپيمودهاند، نخست مىفرمايد:
" اين
انسان ناسپاس از آن گردنه بزرگ بالا نرفت" (فَلَا
اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ)[1]
[1] ظاهر اين است كه" لا" در اين
جمله" نافيه" و" خبريه" است، و اينكه بعضى آن را به معنى
نفرين و يا استفهاميه دانستهاند، بسيار بعيد به نظر مىرسد، تنها اشكالى كه در
اينجا وجود دارد اين است كه" لا" هنگامى كه بر سر فعل ماضى در آيد غالبا
تكرار مىشود، همانطور كه در آيه 31 سوره قيامت مىخوانيم:
فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى:" نه صدقه داد و نه نماز
گذارد" در حالى كه در آيه مورد بحث تكرار نشده، ولى چنان كه مرحوم"
طبرسى" در" مجمع البيان" آورده گاه بدون تكرار نيز استعمال
مىشود،" فخر رازى" و" قرطبى" در تفسيرهاى خود از بعضى از بزرگان
ادبيات عرب نقل كردهاند كه اگر" لا" به معنى" لم" باشد تكرار
لازم نيست، اين احتمال را نيز دادهاند كه در اينجا در تقدير تكرار شده: فلا اقتحم
العقبة و لا فك رقبة و لا اطعم فى يوم ذى مسغبة".
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 27 صفحه : 26