نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 23 صفحه : 215
" حور" چنان كه قبلا نيز گفتهايم جمع" حوراء" و"
احور"، به كسى مىگويند كه سياهى چشمش كاملا مشكى و سفيديش كاملا شفاف است.
و" عين" جمع" عيناء" و" اعين" به معنى درشت چشم
است، و از آنجا كه بيشترين زيبايى انسان در چشمان او است روى اين مساله مخصوصا
تكيه شده است.
بعضى نيز گفتهاند كه" حور" از ماده" حيرت" گرفته شده،
يعنى آن چنان زيبا هستند كه چشمها از ديدن آنها حيران مىشود [1]" مكنون" به معنى پوشيده است، و در
اينجا منظور پوشيده بودن در صدف است، زيرا مرواريد به هنگامى كه در صدف قرار دارد
و هيچ دستى به آن نرسيده از هميشه شفافتر و زيباتر است، بعلاوه ممكن است اشاره به
اين معنى باشد كه آنها از چشم ديگران كاملا مستورند، نه دستى به آنها رسيده، و نه
چشمى بر آنها افتاده است!
***
بعد از ذكر اين شش موهبت جسمانى مىافزايد:"
اينها همه پاداشى است در برابر اعمال صالحى كه انجام مىدادند" (جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ).
تا تصور نشود اين نعمتهاى بيشمار بهشتى بى حساب به كسى داده مىشود، و يا
ادعاى ايمان و عمل صالح براى نيل به آنها كافى است، نه، عمل مستمر و خالص لازم است
تا اين الطاف نصيب انسان شود (توجه داشته باشيد كه" يَعْمَلُونَ" فعل
مضارع است و معنى استمرار را دارد).
***
هفتمين و آخرين نعمت آنها كه جنبه معنوى دارد اين است كه:" آنها در
باغهاى بهشت نه لغو و بيهودهاى مىشنوند، نه سخنان گناهآلود"