و نيز" نيكى" و" تقوى" را قرين هم مىشمرد، وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى.
و" عدالت" را قرين" تقوى" ذكر مىكند: اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوى.
اكنون بايد ديد حقيقت تقوى اين سرمايه بزرگ معنوى و اين بزرگترين افتخار انسان
با اينهمه امتيازات چيست؟
قرآن اشاراتى دارد كه پرده از روى حقيقت تقوى بر مىدارد: در آيات متعددى جاى
تقوى را" قلب" مىشمرد، از جمله مىفرمايد:
أُولئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ
لِلتَّقْوى:" آنها كه صداى خود را در برابر رسول خدا
ص پائين مىآورند و رعايت ادب مىكنند كسانى هستند كه خداوند قلوبشان را براى
پذيرش تقوى آزموده است" (حجرات- 3).
قرآن،" تقوى" را نقطه مقابل" فجور" ذكر كرده، چنان كه در
آيه 8 سوره شمس مىخوانيم:
فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها:" خداوند
انسان را آفريد و راه فجور و تقوى را به او نشان داد".
قرآن هر عملى را كه از روح اخلاص و ايمان و نيت پاك سرچشمه گرفته باشد بر
اساس" تقوى" مىشمرد، چنان كه در آيه 108 سوره توبه در باره مسجد"
قبا" كه منافقان مسجد" ضرار" را در مقابل آن ساختند مىفرمايد:
لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ
أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيهِ:" مسجدى
كه از روز نخست بر شالوده تقوى باشد شايستهتر است كه در آن نماز بخوانى".
از مجموع اين آيات به خوبى استفاده مىشود كه" تقوى" همان احساس
مسئوليت و تعهدى است كه به دنبال رسوخ ايمان در قلب بر وجود انسان حاكم مىشود و
او را از" فجور" و گناه باز مىدارد، به نيكى و پاكى و عدالت دعوت
مىكند، اعمال آدمى را خالص و فكر و نيت او را از آلودگيها مىشويد.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 22 صفحه : 204