responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 21  صفحه : 271

پوشيده شد اما از همه مناسبتر همان تفسير اول است.

به هر حال اين اعتقاد كه فاعل حوادث اين عالم دهر و روزگار است، و يا به تعبير جمعى ديگر گردش افلاك و اوضاع كواكب مى‌باشد عقيده جمعى از ماديين در اعصار گذشته بود كه سلسله حوادث را منتهى به افلاك مى‌كردند، و معتقد بودند هر چه در جهان ما رخ مى‌دهد به سبب آنهاست‌ [1] حتى گروهى از فلاسفه دهرى و مانند آنها معتقد به ثبوت عقل براى افلاك بودند، و تدبير اين جهان را به دست آنها مى‌دانستند.

اين اعتقادات خرافى با گذشت زمان تدريجا از ميان رفت، مخصوصا با پيشرفت علم هيئت ثابت شد چيزى بنام" افلاك" (كرات تو بر توى پوست پيازى بلورين) اصلا وجود خارجى ندارد، و ستارگان عالم بالا نيز كم و بيش ساختمانى مانند كره زمين دارند، منتها بعضى خاموشند و كسب نور از كرات ديگر مى‌كنند، و بعضى در حال اشتعال و نور افشانى هستند.

دهريين گاه در حوادث تلخ و ناگوار به دهر بدگويى مى‌كردند و آن را سب و دشنام مى‌دادند و عجب اينكه بقاياى آن نيز در ادبيات امروز ديده مى‌شود كه بعضى از شاعران خداپرست به" دهر غدار" و" چرخ كج مدار" بد مى‌گويند و بر روزگار نفرين مى‌فرستند كه چرا چنين و چنان كرده است.

در شعر معروف آمده است:

فلك به مردم نادان دهد زمام مراد

تو اهل دانش و فضلى همين گناهت بس!

ديگرى مى‌گويد:


[1] بعضى احتمال پنجمى در تفسير اين جمله داده‌اند و آن اينكه اشاره به عقيده تناسخ است كه جمعى از بت‌پرستان آن را قبول داشتند و مى‌گفتند ما پيوسته مى‌ميريم سپس در كالبدهاى ديگر در همين جهان زنده مى‌شويم ولى اين تفسير با جمله‌ وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ كه تنها سخن از هلاكت مى‌گويد سازگار نيست (دقت كنيد).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 21  صفحه : 271
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست