نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 21 صفحه : 190
ولى شواهد متعددى در دست است كه نشان مىدهد آنها به نوعى بقاى روح معتقد
بودند، خواه به صورت تناسخ و انتقال ارواح به بدنهاى تازه يا به شكل ديگر [1] مخصوصا اعتقاد
آنها به پرندهاى بنام" هامه" معروف است، در داستانهاى عرب آمده است كه
در ميان عرب كسانى بودند كه اعتقاد داشتند روح انسان پرندهاى است كه در جسم او
منبسط شده، هنگامى كه انسان از دنيا مىرود يا كشته مىشود از جسم او بيرون مىآيد
و اطراف جسد او به صورت وحشتناكى طواف كرده و در كنار قبر او ناله مىكند، و معتقد
بودند كه اين پرنده در آغاز كوچك است سپس بزرگ مىشود تا به اندازه جغد مىگردد، و
او دائما در وحشت به سر مىبرد و جايگاهش خانههاى خالى، ويرانهها، قبرها و
جايگاه كشتگان است!.
و نيز آنها معتقد بودند كه اگر كسى مقتول شده باشد" هامه" بر قبر او
فرياد مىزند:" اسقونى فانى صدية"!:" سيرابم كنيد كه سخت
تشنهام"! [2] اسلام
قلم بطلان بر تمام اين عقائد خرافى كشيد، و لذا در حديث معروفى از پيامبر ص نقل
شده كه فرمود: لا هامة:" هامه دروغ است" [3] به هر حال آنها گر چه عقيده به معاد و بازگشت
انسان به زندگى بعد از مرگ نداشتند ولى به نظر مىرسد كه به يك نوع تناسخ و بقاء
ارواح قائل بودند.
اما به هر صورت معاد جسمانى را به گونهاى كه قرآن مىگويد كه خاكهاى انسان دو
مرتبه جمعآورى شود و به حيات و زندگى جديدى بازگردد و روح و جسم هر دو معاد مشترك
داشته باشند به كلى منكر بودند، نه فقط انكار مىكردند بلكه از آن وحشت داشتند، كه
قرآن با بيانات مختلفى آن را براى آنها توضيح داده و اثبات كرده است.
[1] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد
جلد 1 صفحه 117.