نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 20 صفحه : 37
ثُمَّ
اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ" خداوند (بعد از پايان گرفتن
خلقت جهان) بر عرش تسلط يافت" [1] و در بعضى
از آيات پشت سر اين تعبير جمله" يدبر الامر" و يا تعبيراتى كه حاكى از
علم و تدبير پروردگار است ديده مىشود.
در بعضى ديگر
از آيات قرآن توصيفهايى براى عرش ديده مىشود مانند توصيف به" عظيم"
آنجا كه مىفرمايد: وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
(توبه- 129).
گاه سخن از
حاملان عرش است مانند آيه مورد بحث.
و گاه سخن از
ملائكهاى است كه گرداگرد عرش را گرفتهاند وَ
تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ (زمر- 75).
و گاه
مىگويد" عرش خدا روى آب قرار گرفته" وَ كانَ
عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ.
از مجموع اين
تعبيرات و تعبيرات ديگرى كه در روايات اسلامى وارد شده به خوبى مىتوان نتيجه گرفت
كه عرش بر معانى مختلفى اطلاق شده هر چند ريشه مشتركى دارد.
يكى از معانى
عرش همان مقام" حكومت و مالكيت و تدبير عالم هستى" است، چرا كه حتى در
اطلاقات معمولى كلمه عرش به عنوان كنايه از تسلط يك زمامدار بر امور كشور خويش به
كار مىرود، مىگوئيم:" فلان ثل عرشه" كنايه از اينكه قدرتش فرو ريخت، و
در فارسى نيز مىگوئيم:" پايههاى تخت او در هم شكست".
ديگر از
معانى عرش" مجموعه عالم هستى" است، چرا كه همگى نشانه عظمت او است و
گاه" عرش" به معنى" عالم بالا" و" كرسى" به معنى
عالم پائين به كار مىرود.
و گاه"
عرش" به معنى" عالم ما وراء طبيعت" و كرسى به معنى مجموع