نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 513
اسلام ص يا ساير انبياء مىزدند، آيات فوق، مفهوم دوستى واقعى را تبيين مىكند
و فرق آن را با محبت كاذب و دروغين روشن مىسازد.
نخست مىفرمايد:" بگو: اگر خدا را دوست مىداريد از من پيروى كنيد تا خدا
شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد كه خدا آمرزنده مهربان است" (قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي
يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ).
يعنى محبت تنها يك علاقه قلبى ضعيف و خالى از هر گونه اثر نيست بلكه بايد آثار
آن، در عمل انسان منعكس باشد، كسى كه مدعى عشق و علاقه به پروردگار است، نخستين
نشانهاش اين است كه از پيامبر و فرستاده او پيروى كند.
در حقيقت اين، يك اثر طبيعى محبت است كه انسان را به سوى" محبوب" و
خواستههاى او مىكشاند، البته ممكن است، محبتهاى ضعيفى يافت شود كه شعاع آن، از
قلب به بيرون نيفتد، اما اينگونه محبتها به قدرى ناچيز است كه نمىتوان نام محبت
بر آن گذاشت، يك محبت اساسى حتما آثار عملى دارد، حتما دارنده آن را با محبوب
پيوند مىدهد، و در مسير خواستهاى او به تلاش پرثمر وامىدارد.
دليل اين موضوع روشن است، زيرا عشق و علاقه انسان به چيزى حتما به خاطر اين
است كه كمالى در آن يافته است، هرگز انسان به موجودى كه هيچ نقطه قوتى در آن نيست،
عشق نمىورزد، بنا بر اين، عشق انسان به خدا به خاطر اين است كه او منبع و سرچشمه
اصلى هر نوع كمال است، مسلما چنين وجودى، تمام برنامهها و دستورهايش نيز كامل است،
و در اين حال چگونه ممكن است انسانى كه عاشق تكامل و پيشرفت است از آن برنامهها،
سرباز زند، و اگر سرباز زد، آيا نشانه عدم واقعيت عشق و محبت او نيست؟
اين آيه نه تنها به مسيحيان نجران، يا مدعيان محبت پروردگار در عصر پيامبر ص
پاسخ مىگويد، بلكه يك اصل كلى در منطق اسلام براى همه اعصار و
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 513