نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 5
اموال مردم
به ناحق) گذاشته كه بعضى از مردم، آن را حق خود مىشمرند به گمان اينكه به حكم
قاضى، آن را به چنگ آوردهاند، مىفرمايد:" براى خوردن قسمتى از اموال مردم
به گناه، بخشى از آن را به قضات ندهيد در حالى كه مىدانيد" (وَ
تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ
بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) [1]"
تدلوا" از ماده" ادلاء"، در اصل به معنى فرستادن دلو در چاه براى
بيرون آوردن آب است و اين تعبير زيبايى است كه در مواقعى كه انسان تسبيب اسبابى
مىكند كه به منظور خاصى نايل گردد به كار مىرود.
در تفسير اين
جمله دو احتمال وجود دارد:
نخست اينكه:
منظور آن است كه بخشى از مال را به صورت هديه يا رشوه (و هر دو در اينجا يكى است)
به قضات دهند كه بقيه را تملك كنند، قرآن مىگويد:
گر چه ظاهرا
در اينجا به حكم قاضى مال را به چنگ آوردهايد، ولى اين اكل مال به باطل است و
گناه.
دوم اينكه:
منظور آن است كه مسائل مالى را براى سوء استفاده به نزد حكام نبريد، مثل اينكه
امانتى، يا اموال يتيم بدون شاهد نزد انسان باشد و هنگامى كه طرف مطالبه مىكند،
او را به نزد قاضى ببرند، و چون دليل و شاهدى ندارد، اموالش را به حكم قاضى تملك
كند، اين كار نيز گناه است و اكل مال به باطل.
مانعى ندارد
كه آيه مفهوم گستردهاى داشته باشد كه هر دو در جمله لا تدلوا جمع باشد، هر چند هر
يك از مفسران در اينجا احتمالى را پذيرفتهاند.
جالب اينكه
در حديثى از پيامبر اكرم ص مىخوانيم كه فرمود: انما انا بشر و انما ياتينى الخصم
فلعل بعضكم ان يكون الحن بحجته من بعض فاقضى له فمن قضيت له بحق مسلم، فانما هى
قطعة من نار فليحملها او ليذرها.
" من
بشرى مثل شما هستم (و مامورم طبق ظاهر ميان شما داورى كنم) گاه
[1] جمله" تدلوا" عطف بر"
تاكلوا" است، بنا بر اين مفهوم آن، لا تدلوا مىشود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 5