نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 2 صفحه : 249
بدانيم بايد از آن فقط در مورد زندگى جانوران استفاده كرد و زندگى انسان هرگز
نمىتواند بر اساس آن بنا شود زيرا تكامل انسان در پرتو" تعاون بقاء"
است نه تنازع بقاء! چنين به نظر مىرسد كه تعميم فرضيه تنازع بقاء به جهان انسانيت
يك نوع طرز تفكر استعمارى است كه بعضى از جامعهشناسان سرمايهدارى براى توجيه جنگهاى
خونين و نفرتانگيز حكومتهاى خود به آن متوسل شدهاند و خواستهاند جنگ و نزاع را
يك ناموس طبيعى و يك وسيله براى تكامل و پيشرفت جوامع انسانى معرفى كنند و به اين
ترتيب بر روى جنايات خود يك سرپوش علمى بگذارند، كسانى كه ناآگاه تحت تاثير افكار
ضد انسانى آنها قرار گرفته و آيه فوق را بر آن تطبيق كردهاند مسلما از تعليمات
قرآنى دور افتادهاند، زيرا قرآن صريحا مىگويد" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ
كَافَّةً" (اى افراد با ايمان همگى داخل در صلح و
صفا شويد). [1] جاى
تعجب است كه بعضى از مفسران اسلامى مانند نويسنده" المنار" و
همچنين" مراغى" در تفسير خود چنان تحت تاثير اين فرضيه واقع شدهاند كه
آن را يكى از سنن الهى پنداشته و آيه فوق را به آن تفسير نمودهاند و چنين
پنداشتهاند كه اين فرضيه از ابداعات قرآن است و نه از ابتكارات داروين! ولى
همانگونه كه گفتيم نه آيه فوق ناظر به آن است و نه اين فرضيه اصل و اساسى دارد
بلكه اصل حاكم بر روابط انسانها تعاون بقاء است و نه تنازع بقاء!
***
آخرين آيه
مىفرمايد:" اينها آيات خدا است كه به حق بر تو مىخوانيم و تو