نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 78
كوبنده سؤالات منطقى آنها را به زانو در مىآورد، و بى پايه بودن منطق پوسيده
آنها را در زمينه شفاعت بتها آشكار مىسازد.
در اين سلسله آيات پنج بار پيامبر ص را مخاطب مىسازد و مىگويد به آنها بگو
... و در هر بار مطلب تازهاى را در ارتباط با سرنوشت بت و بت پرستى مطرح مىكند،
به گونهاى كه انسان در پايان به خوبى احساس مىكند كه مكتبى تو خالى تر از مكتب
بت پرستان نيست بلكه نمىتوان نام مكتب و مذهب بر آن گذاشت.
در نخستين آيه مىفرمايد:" به آنها بگو: كسانى را كه غير از خدا (معبود
خود) مىپنداريد بخوانيد، اما بدانيد آنها هرگز دعاى شما را اجابت نمىكنند و گرهى
از كارتان نمىگشايند" (قُلِ
ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ[1] سپس به دليل اين سخن پرداخته مىگويد:"
اين به خاطر آن است كه اين معبودهاى ساختگى نه مالك ذرهاى در آسمان و زمينند، و
نه شركت و نصيبى در خلقت و مالكيت آنها دارند، و نه هيچيك از آنها ياور خداوند در
آفرينش بودهاند"! (لا
يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ وَ ما لَهُمْ
فِيهِما مِنْ شِرْكٍ وَ ما لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ).
اگر آنها قادر بر حل مشكلى باشند بايد يكى از اين، سه وصف را دارا باشند، يا
مالكيت مستقل چيزى در آسمانها و زمين، و يا لا اقل شركت با خداوند در امر خلقت، و
يا دست آخر معاونت پروردگار در چيزى از اين امور.
در حالى كه روشن است واجب الوجود يكى است، و بقيه همه ممكن الوجود و وابسته به
اويند، كه اگر لحظهاى نظر لطفش از آنها برداشته شود راهى
[1] در اين جمله در حقيقت دو تقدير
است: نخست بعد از" زعمتم" جمله انهم آلهة مقدر است و بعد از مِنْ دُونِ اللَّهِ جمله" لا يستجيبون دعائكم" و مجموعا چنين مىشود قل ادعو الذين
زعمتم انهم آلهة من دون اللَّه لا يستجيبون لكم.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 78