نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 18 صفحه : 323
و مىخواستند ضربه كارى بزنند چشمانشان از كار افتاد، يا قدرت حركت از آنها
سلب شد [1] ولى اين
شان نزولها مانع از عموميت مفهوم آيه و گستردگى معنى آن در باره همه سردمداران كفر
و متعصبان لجوج نخواهد بود، ضمنا تاييدى است بر آنچه در بالا در تفسير جمله فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ بيان كرديم كه منظور از آن اكثريت مشركان نيست، بلكه اكثريت سردمداران شرك و
كفر و نفاق است.
***
آيه بعد توصيف ديگرى از همين افراد است، و ترسيم گويايى از عوامل
نفوذناپذيرى آنها، مىفرمايد:" ما در پيش روى آنها سدى قرار داديم و در پشت
سرشان سدى" (و جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ
أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا).
آنها در ميان اين دو سد چنان محاصره شدهاند كه نه راه پيش دارند و نه راه
بازگشت! و در همين حال" چشمان آنها را پوشانديم لذا چيزى را نمىبينند"
(فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ).
عجب ترسيم گويايى؟ از يك سو همچون اسيرانى هستند كه در غل و زنجيرند.
از سوى ديگر حلقه غل چنان پهن و گسترده است كه سرهاى آنها را به آسمان متوجه
ساخته و مطلقا از اطراف خود چيزى نمىبينند! از سوى سوم سدى از پيش رو و پشت سر
آنها را در محاصره خود قرار داده و راه پيش و پس را بر آنها بسته است.
از سوى چهارم چشمان آنها بسته شده، و قدرت ديد و باصره آنها به كلى از كار
افتاده است.