نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 39
كبريايى او
در هم شكستن! قابل توجه اينكه لقمان حكيم، دليل بر نفى شرك را اين ذكر مىكند كه
شرك ظلم عظيم است، آن هم با تعبيرى كه از چند جهت، تاكيد در بر دارد
[1] و چه ظلمى از اين بالاتر كه هم در مورد خدا انجام گرفته كه موجود بى
ارزشى را همتاى او قرار دهند، و هم در باره خلق خدا كه آنها را به گمراهى بكشانند
و با اعمال جنايتبار خود آنها را مورد ستم قرار دهند، و هم در باره خويشتن كه از
اوج عزت عبوديت پروردگار به قعر دره ذلت پرستش غير او ساقط كنند!
***
دو آيه بعد در
حقيقت جملههاى معترضهاى است كه در لابلاى اندرزهاى لقمان از سوى خداوند بيان شده
است، اما معترضه نه به معنى بى ارتباط، بلكه به معنى سخنان الهى كه ارتباط روشنى
با سخنان لقمان دارد، زيرا در اين دو آيه، بحث از نعمت وجود پدر و مادر و زحمات و
خدمات و حقوق آنها است و قرار دادن شكر پدر و مادر در كنار شكر"
اللَّه".
بعلاوه
تاكيدى بر خالص بودن اندرزهاى لقمان به فرزندش نيز محسوب مىشود چرا كه پدر و مادر
با اين علاقه وافر و خلوص نيت ممكن نيست جز خير و صلاح فرزند را در اندرزهايشان
بازگو كنند.
نخست
مىفرمايد:" ما به انسان در باره پدر و مادرش سفارش كرديم" (وَ
وَصَّيْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَيْهِ).
آن گاه به
زحمات فوق العاده مادر اشاره كرده مىگويد:" مادرش او را حمل كرد در حالى كه
هر روز ضعف و سستى تازهاى بر ضعف او افزوده مىشد" (حَمَلَتْهُ
أُمُّهُ وَهْناً عَلى وَهْنٍ) [2]
[1]" ان" و" لام" و"
جمله اسميه بودن"، هر كدام يكى از اسباب تاكيد است.
[2] جمله" وَهْناً
عَلى وَهْنٍ" ممكن است" حال" باشد براى" ام" به
تقدير كلمه" ذات" و در تقدير چنين بود حملته امه ذات وهن على وهن. اين
احتمال نيز داده شده كه مفعول مطلق بوده باشد براى فعل مقدرى از ماده"
وهن" و در تقدير چنين بوده" تهن وَهْناً
عَلى وَهْنٍ".
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 39