نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 36
در عظمت مقام
او همين بس كه خدا اندرزهايش را در كنار سخنان خود قرار داده، و در لابلاى آيات
قرآن ذكر فرموده است، آرى هنگامى كه قلب انسان بر اثر پاكى و تقوى به نور حكمت
روشن گردد، سخنان الهى بر زبانش جارى مىشود و همان مىگويد كه خدا مىگويد، و آن
گونه مىانديشد كه خدا مىپسندد! با اين توضيح كوتاه به تفسير آيات باز مىگرديم.
در نخستين
آيه مىفرمايد:" ما به لقمان حكمت داديم، و به او گفتيم كه براى خدا شكرگزارى
كن، چرا كه هر كس شكر نعمت او را ادا كند، به سود خويش شكر كرده، و هر كس كفران
كند، زيانى به خدا نمىرساند، چرا كه خداوند، بى نياز و ستوده است (وَ
لَقَدْ آتَيْنا لُقْمانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ يَشْكُرْ
فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ)
[1] در اينكه" حكمت" چيست؟ بايد گفت براى" حكمت"
معانى فراوانى ذكر كردهاند، مانند" شناخت اسرار جهان هستى" و"
آگاهى از حقايق قرآن" و" رسيدن به حق از نظر گفتار و عمل" و"
معرفت و شناسايى خداوند".
اما همه اين
معانى را مىتوان يك جا جمع كرده و در تفسير حكمت چنين گفت: حكمتى كه قرآن از آن
سخن مىگويد و خداوند به لقمان عطا فرموده بود" مجموعهاى از معرفت و علم، و
اخلاق پاك و تقوا و نور هدايت" بوده است.
در حديثى از
امام موسى بن جعفر ع مىخوانيم: كه در تفسير اين آيه براى" هشام بن حكم"
فرمود:" مراد از حكمت، فهم و عقل است" [2]
[1] در اينكه جمله أَنِ
اشْكُرْ لِلَّهِ چيزى در تقدير دارد يا نه؟ در ميان مفسران
گفتگو است: بعضى معتقدند كه جمله" قلنا له" قبل از آن در تقدير است، و
بعضى مىگويند نيازى به تقدير نيست، و" ان" در جمله" ان اشكر"
تفسيريه است، چرا كه شكرگزارى خود عين حكمت است و حكمت عين آن (هر دو تفسير قابل
قبول است).
[2]" اصول كافى" ج اول صفحه 13 (كتاب
العقل و الجهل حديث 12).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 36