نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 340
بود، و نامههاى خود را با آن مهر مىكرد [1] با اين بيان به خوبى روشن مىشود كه خاتم گر
چه امروز به انگشتر تزيينى نيز اطلاق مىشود، ولى ريشه اصلى آن از ختم به معنى
پايان گرفته شده است و در آن روز به انگشترهايى مىگفتند كه با آن نامهها را مهر
مىكردند.
بعلاوه اين ماده در قرآن مجيد در موارد متعددى به كار، رفته، و در همه جا به
معنى پايان دادن و مهر نهادن است، مانند
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ:" امروز- روز قيامت- مهر بر دهانشان مىنهيم و دستهاى
آنها با ما سخن مىگويد" (يس- 65).
خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ
عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ:" خداوند
بر دلها و گوشهاى آنها (منافقان) مهر نهاده (به گونهاى كه هيچ حقيقتى در آن نفوذ
نمىكند) و بر چشمهاى آنها پردهاى است" (بقره- 7).
از اينجا معلوم مىشود آنها كه در دلالت آيه مورد بحث بر خاتميت پيامبر اسلام
ص و پايان گرفتن سلسله انبياء به وسيله او وسوسه كردهاند به كلى از معنى اين واژه
بى اطلاع بودهاند، و يا خود را به بىاطلاعى زدهاند، و گرنه هر كس كمترين اطلاعى
از ادبيات عرب داشته باشد مىداند كلمه" خاتم النبيين" به وضوح دلالت بر
معنى خاتميت دارد.
وانگهى اگر غير از اين تفسير براى آيه گفته شود مفهوم سبك و بچهگانهاى پيدا
خواهد كرد مثل اينكه بگوئيم پيامبر اسلام انگشتر پيامبران بود يعنى زينت پيامبران
محسوب مىشد، زيرا مىدانيم انگشتر يك ابزار ساده براى انسان است و هرگز در رديف
خود انسان نخواهد بود و اگر آيه را چنين تفسير كنيم مقام پيامبر اسلام ص را فوق
العاده تنزل دادهايم، گذشته از اينكه با معنى لغوى سازگار نيست. لذا اين واژه در
تمام قرآن (در 8 مورد) كه اين ماده به كار