responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 17  صفحه : 193

جاهليت مردى بود بنام" جميل بن معمر" داراى حافظه بسيار قوى، او ادعا مى‌كرد كه در درون وجود من" دو قلب"! است كه با هر كدام از آنها بهتر از محمد ص مى‌فهمد! لذا مشركان قريش او را ذو القلبين! (صاحب دو قلب) مى‌ناميدند.

در روز جنگ بدر كه مشركان فرار كردند، جميل بن معمر نيز در ميان آنها بود، ابو سفيان او را در حالى ديد كه يك لنگه كفشش در پايش بود و لنگه ديگر را به دست گرفته بود و فرار مى‌كرد، ابو سفيان به او گفت: چه خبر؟! گفت: لشكر فرار كرد، گفت: پس چرا لنگه كفشى را در دست دارى و ديگرى را در پا؟! جميل بن معمر گفت: به راستى متوجه نبودم، گمان مى‌كردم هر دو لنگه در پاى من است (معلوم شد با آن همه ادعا چنان دست و پاى خود را گم كرده كه به اندازه يك قلب هم چيزى نمى‌فهمد- البته منظور از قلب در اين موارد عقل است) [1] به هر حال پيروى از كفار و منافقان و ترك تبعيت از وحى الهى، انسان را به اين گونه مطالب خرافى دعوت مى‌كند.

ولى گذشته از اينها، اين جمله معنى عميقترى نيز دارد و آن اينكه انسان يك قلب بيشتر ندارد و اين قلب جز عشق يك معبود نمى‌گنجد، آنها كه دعوت به شرك و معبودهاى متعدد مى‌كنند، بايد قلبهاى متعددى داشته باشند تا هر يك را كانون عشق معبودى سازند! اصولا شخصيت انسان، يك انسان سالم شخصيت واحد، و خط فكرى او خط واحدى است، در تنهايى و اجتماع، در ظاهر و باطن، در درون و برون، در فكر و عمل، همه بايد يكى باشد، هر گونه نفاق و دوگانگى در وجود انسان امرى است تحميلى و بر خلاف اقتضاى طبيعت او.


[1]" مجمع البيان" ذيل آيه مورد بحث، و" تفسير قرطبى".

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 17  صفحه : 193
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست