نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 164
قرآن مجيد بگويد كه در اين صورت جمله معترضه خواهد بود، و مىدانيم جمله
معترضه خلاف ظاهر است، و تا نيازى به آن نباشد نبايد به سراغ آن رفت.
تنها سؤالى كه در اين تفسير باقى مىماند مساله به كار رفتن كلمه"
لقاء" در مورد كتاب آسمانى است، چه اينكه در قرآن غالبا اين كلمه با اضافه به
اللَّه يا" رب" يا" آخرت" و مانند آن به كار رفته، و اشاره به
قيامت است.
به همين دليل بعضى اين احتمال را در اينجا ترجيح دادهاند كه بگوئيم آيه فوق
نخست از نزول تورات بر موسى ع سخن مىگويد، و بعد به پيامبر اسلام ص دستور مىدهد
كه در" لقاء اللَّه و مساله معاد" ترديد نكند، و باز مجددا به مساله
تورات باز مىگردد.
ولى بايد تصديق كرد كه در اين صورت تناسب ميان جملههاى اين آيه به كلى به هم
مىخورد و انسجام آن را متلاشى مىسازد.
ولى بايد توجه داشت كه تعبير" لقاء" گر چه در قرآن در مورد دريافت
كتب آسمانى به كار نرفته، اما" القاء" و" تلقى" كرارا در اين
معنى استعمال شده است، چنان كه در آيه 25 سوره قمر مىخوانيم: أَ أُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنا:
" آيا از ميان همه ما قرآن بر محمد القاء شده است"؟! و در داستان
سليمان و ملكه سبا مىخوانيم هنگامى كه نامه سليمان به او رسيد گفت: إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتابٌ كَرِيمٌ:" نامه پر ارزشى به من القاء شده" (نمل- 29).
و در همين سوره آيه 6 در مورد قرآن مجيد چنين مىخوانيم: وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ
عَلِيمٍ:" تو قرآن را از سوى خداوند حكيم و عليم
تلقى مىكنى".
بنا بر اين فعل" القاء" و" تلقى" به طور مكرر در اين مورد
به كار رفته است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 17 صفحه : 164