نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 16 صفحه : 307
نبود كه از محضرش استفاده كند، و گفتيم تعداد كسانى كه فقط سواد خواندن و
نوشتن داشتند در تمام مكه در مردان از 17 نفر تجاوز نمىكرد مىگويند از زنان نيز
تنها يك نفر بود كه خواندن و نوشتن مىدانست [1] طبيعى است كه در چنين محيطى كه ابتدايىترين
مرحله علم (خواندن و نوشتن) اينقدر كمياب و محدود است ممكن نيست كسى درس خوانده
باشد و مردم از آن آگاه نشوند و اگر كسى با قاطعيت ادعا كرد من هيچ درسى
نخواندهام و كسى آن را انكار نكرد دليل روشنى بر صدق گفته او است، و به هر حال
اين وضع خاص پيامبر ص كه در آيات فوق آمده براى تكميل اعجاز قرآن و قطع بهانههاى
بهانهجويان بسيار مؤثر و مفيد بود، آرى او عالم بزرگ و بىنظيرى بود كه فقط در
مكتب وحى درس خوانده بود.
تنها بهانهاى براى بعضى مانده اين است كه پيامبر قبل از دوران نبوتش يكى دو
سفر به شام كرد (براى مدتى كوتاه كه مشغول انجام برنامه تجارت بود) مىگويند شايد
در اين يكى دو سفر با علماى اهل كتاب تماس گرفته و مسائل را از آنها دريافت داشته
است! دليل سستى اين ادعا در خودش نهفته است كه اينهمه تاريخ پيامبران و احكام و
قوانين و مقررات و معارف عالى را چگونه ممكن است كه انسان درس نخوانده و مكتب
نرفته به اين زودى از افرادى بشنود و به خاطر بسپارد و در مدت 23 سال پياده كند؟ و
در برخورد با حوادثى كه بىسابقه و غير منتظره بود عكس العمل لازم نشان دهد و اين
درست به آن مىماند كه بگوئيم فلان ليست بزرگ تمام علوم و فنون طب را در آن چند
روزى آموخت كه در فلان بيمارستان ناظر حال مداواى بيماران وسيله پزشكان بود، اين
سخن به شوخى شبيهتر است! توجه به اين نكته نيز لازم است كه پيامبر ص بعد از رسيدن
به مرحله