responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 16  صفحه : 24

مخفيانه صورت گرفت و چندان آثارى از حمل در مادر نمايان نبود) هنگامى كه احساس كرد تولد نوزاد نزديك شده به سراغ قابله دوستش فرستاد و گفت: ماجراى من چنين است فرزندى در رحم دارم و امروز به محبت و دوستى تو نيازمندم.

هنگامى كه موسى تولد يافت از چشمان او نور مرموزى درخشيد، چنان كه بدن قابله به لرزه درآمد، و برقى از محبت در اعماق قلب او فرو نشست، و تمام زواياى دلش را روشن ساخت.

زن قابله رو به مادر موسى كرد و گفت: من در نظر داشتم ماجراى تولد اين نوزاد را به دستگاه حكومت خبر دهم، تا جلادان بيايند و اين پسر را به قتل رسانند (و من جايزه خود را بگيرم) ولى چكنم كه عشق شديدى از اين نوزاد در درون قلبم احساس مى‌كنم! حتى راضى نيستم مويى از سر او كم شود، با دقت از او حفاظت كن، من فكر مى‌كنم دشمن نهايى ما سرانجام او باشد!.

قابله از خانه مادر موسى بيرون آمد، بعضى از جاسوسان حكومت او را ديدند و تصميم گرفتند وارد خانه شوند، خواهر موسى ماجرا را به مادر خبر داد مادر دستپاچه شد آن چنان كه نمى‌دانست چه كند؟

در ميان اين وحشت شديد كه هوش از سرش برده بود نوزاد را در پارچه‌اى پيچيد و در تنور انداخت، مامورين وارد شدند در آنجا چيزى جز تنور آتش نديدند!، تحقيقات را از مادر موسى شروع كردند، گفتند: اين زن قابله در اينجا چه مى‌كرد؟ گفت: او دوست من است براى ديدار آمده بود، مامورين مايوس شدند و بيرون رفتند.

مادر موسى به هوش آمد و به خواهر موسى گفت نوزاد كجا است؟ او اظهار بى‌اطلاعى كرد، ناگهان صداى گريه‌اى از درون تنور برخاست مادر به سوى تنور دويد، ديد خداوند آتش را براى او برد و سلام كرده است (همان خدايى كه آتش نمرودى را براى ابراهيم سرد و سالم ساخت) دست كرد و نوزادش را سالم‌

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 16  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست