responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 379

" سعد بن عباده" به سخن در آمد و عرض كرد اى رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد، بخدا سوگند مى‌دانم كه اين حكم الهى است، و حق است، ولى با اين حال از اصل اين داستان در شگفتم (و نتوانستم اين مشكل را در ذهن خود حل كنم) پيامبر فرمود: حكم خدا همين است، او نيز عرض كرد" صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ‌".

و چيزى نگذشت كه پسر عمويش به نام" هلال بن اميه" از در وارد شد در حالى كه مرد فاسقى را شب هنگام با همسر خود ديده بود، و براى طرح شكايت خدمت پيامبر ص مى‌آمد، او با صراحت گفت: من با چشم خودم اين موضوع را ديدم و با گوش خودم صداى آنها را شنيدم! پيامبر ص بقدرى ناراحت شد كه آثار ناراحتى در چهره مباركش نمايان گشت.

هلال عرض كرد من آثار ناراحتى را در چهره شما مى‌بينم، ولى به خدا قسم، من راست مى‌گويم و دروغ در كارم نيست، من اميدوارم كه خدا خودش اين مشكل را بگشايد.

به هر حال پيامبر ص تصميم گرفت كه حد قذف را درباره" هلال" اجرا كند چرا كه او شاهدى بر ادعاى خود نداشت.

در اين هنگام انصار به يكديگر مى‌گفتند، ديديد همان داستان" سعد بن عباده" تحقق يافت آيا براستى پيامبر ص" هلال" را تازيانه خواهد زد و شهادت او را مردود مى‌شمرد؟

در اين موقع وحى بر پيامبر ص نازل شد و آثار آن در چهره او نمايان گشت، همگى خاموش شدند تا ببينند چه پيام تازه‌اى از سوى خدا آمده است.

" آيات فوق نازل شد" [1] و راه حل دقيقى به مسلمانان ارائه داد كه شرح آن‌


[1] تفسير مجمع البيان، فى ظلال، نور الثقلين، الميزان ذيل آيات مورد بحث (البته با تفاوتهاى مختصر).

نام کتاب : تفسير نمونه‌ ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر    جلد : 14  صفحه : 379
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست