نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 510
بديهى است نام اين مرد، هر چه باشد مهم نيست، مهم اين است كه او يك دانشمند
الهى بود، و مشمول رحمت خاص پروردگار، و مامور به باطن و نظام تكوينى جهان، و آگاه
از پارهاى از اسرار، و از يك جهت معلم موسى بن عمران، هر چند موسى در پارهاى از
جهات بر او مقدم بوده است.
و در اينكه او پيامبر بوده است يا نه باز روايات مختلفى داريم.
در جلد اول اصول كافى روايات متعددى نقل شده است كه دلالت بر اين دارد كه اين
مرد عالم، پيامبر نبود بلكه دانشمندى همچون" ذو القرنين" و" آصف
ابن برخيا" بوده است [1] در حالى كه از پارهاى ديگر از روايات استفاده مىشود او
داراى مقام نبوت بود، و ظاهر بعضى تعبيرات آيات فوق نيز همين است، زيرا در يك مورد
مىگويد" من اين كار را از نزد خود نكردم" و در جاى ديگر مىگويد"
ما مىخواستيم چنين و چنان شود".
و از بعضى از روايات استفاده مىشود كه او از يك عمر طولانى برخوردار بوده
است.
در اينجا سؤالى پيش مىآيد، و آن اينكه آيا داستان موسى و اين عالم بزرگ در
منابع يهود و مسيحيت نيز وجود دارد؟
پاسخ سؤال اين است كه اگر منظور كتب" عهدين" (تورات و انجيل) باشد،
نه در آنها نيست، اما از پارهاى از كتب دانشمندان يهود كه در قرن يازدهم ميلادى
تدوين گرديده داستانى نقل شده كه شباهت نسبتا زيادى به سرگذشت موسى و عالم زمانش
دارد، هر چند قهرمان آن داستان" الياس" و" يوشع بن لاوى" است
كه از مفسران" تلمود" در قرن سوم ميلادى مىباشند و از جهات مختلفى نيز
با سرگذشت موسى و خضر متفاوت است، آن داستان چنين است:
[1] اصول كافى جلد اول باب" ان
الأئمة بمن يشبهون فيمن مضى" صفحه 210.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 510