نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 183
نكتهها:
1- معنى چند لغت
" استفزز" از ماده" استفزاز" به معنى تحريك و برانگيختن
است، تحريكى سريع و ساده، ولى در اصل به معنى قطع و بريدن چيزى است، لذا هر گاه
پارچه يا لباسى پاره شود، عرب مىگويد" تفزز الثوب".
و استعمال اين لغت در معنى تحريك و برانگيختن به خاطر بريدن كسى از حق و
كشاندن او به سوى باطل است.
" اجلب" از ماده" اجلاب" در اصل از" جلبه" به
معنى فرياد شديد است، و اجلاب به معنى راندن و حركت دادن با نهيب و فرياد مىباشد،
و اينكه در بعضى از روايات از" جلب" نهى شده يا به معنى آن است كه مامور
جمع آورى زكات به هنگامى كه براى گرفتن حق شرعى به چراگاهها مىآيد. نبايد فرياد
بزند و چهارپايان را در چراگاهشان وحشتزده كند، و يا اشاره به مسابقه اسب سوارى
است كه هيچيك از شركت كنندگان در مسابقه نبايد به مركب ديگرى فرياد زند تا خودش
پيشروى كند [1]"
خيل" به دو معنى آمده است به معنى" اسبها" و به معنى" اسب
سواران" اما در اينجا به معنى دوم است و اشاره به لشكر سواره مىكند.
و" رجل" به عكس آن به معنى لشكر پياده است، البته شيطان لشكر سواره
و پيادهاى به آن معنى كه در ارتش است ندارد، ولى مىدانيم دستياران فراوانى از
جنس خود و از جنس آدميان دارد كه براى اغواى مردم به او كمك مىدهند، بعضى سريعتر
و نيرومندتر همچون لشكر سوارهاند، و بعضى آرامتر و ضعيفتر همچون لشكر پياده!