نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 12 صفحه : 139
مىگويند، ابو حمزه ثمالى كه از ياران خاص امام بود ميگويد عرض كردم نه،
فرمود:
يسبحن ربهن عز و جل و يسئلن قوت يومهن:
" اينها تسبيح خداوند بزرگ را مىگويند و روزى خود را از او
مىخواهند" [1] در حديث
ديگرى مىخوانيم كه يك روز پيامبر ص نزد عايشه آمد، فرمود: اين دو لباس مرا بشوى
عرض كرد: اى رسول خدا ديروز شستم، فرمود:
ا ما علمت ان الثوب يسبحن فاذا اتسخ انقطع تسبيحه" آيا نمىدانى كه لباس
انسان نيز تسبيح خدا ميگويد و هنگامى كه چرك و آلوده شود تسبيح آن قطع
مىشود" [2]! در
حديث ديگرى از امام صادق ع مىخوانيم كه فرمود:
للدابة على صاحبها ستة حقوق لا يحملها فوق طاقتها، و لا يتخذ ظهرها مجلسا
يتحدث عليها، و يبدء بعلفها اذا نزل، و لا يسمها فى وجهها، و لا يضر بها فانها
تسبح و يعرض عليها الماء اذا مر بها:
" حيوان بر صاحبش، شش حق دارد: بيش از تواناييش بر او بار نكند، پشت او
را مجلسى براى سخن گفتن قرار ندهد (بلكه هنگامى كه به ديگرى مىرسد و مىخواهد با
او سخن بگويد پياده شود و پس از اتمام سخن سوار شود)، در هر منزلى وارد مىشود،
نخست علف او را آماده كند، علامت داغ در صورت او نگذارد، و او را نزند، چرا كه
تسبيح خدا مىگويد و هنگامى كه بر چشمه آب و مانند آن مىگذرد، او را به كنار آب
برد" (تا اگر تشنه است بنوشد) [3] مجموعه اين روايات كه بعضى از آنها معانى دقيق و باريكى دارد
نشان مىدهد كه اين حكم عمومى تسبيح موجودات، همه چيز را بدون استثناء در بر
مىگيرد و همه اينها با آنچه در تفسير دوم (تسبيح به معنى زبانحال و تكوين) گفتيم
[1] و [2] از ابو نعيم اصفهانى در حلية
الاولياء (بنا به نقل تفسير الميزان).