نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 332
همانها كه تا ديروز آن چنان گرفتار جهل و تفرقه و انحطاط و بدبختى بودند، كه
غير از محيط محدود مملو از فقر و فساد خود را نمىشناختند، پس از آنكه گام در وادى
توحيد نهادند از چنان وحدت و آگاهى و قدرتى برخوردار شدند كه سراسر جهان متمدن آن
روز را در زير بال و پر گرفتند.
2- نقش" عدالت" و" راستى" در زندگى انسانها
جالب اينكه در آيات فوق از ميان تمام برنامههاى موحدان انگشت روى دعوت به عدل
و گام نهادن بر جاده مستقيم گذارده شده است، و اين نشان مىدهد كه ريشه اصلى
خوشبختى يك انسان يا يك جامعه انسانى در اين دو است: داشتن برنامه صحيحى كه نه
شرقى باشد و نه غربى، نه منحرف به چپ و نه به راست، و سپس دعوت به اجراى اصول
عدالت آنهم نه به صورت يك برنامه موقت بلكه همانگونه كه جمله يامر بالعدل مىگويد (با
توجه به اينكه فعل مضارع معنى استمرار را مىرساند) يك برنامه مستمر و هميشگى
باشد.
[3- مراد از" الذى يامر
بالعدل" ائمه هستند]
3- در روايتى كه از طرق اهل بيت ع نقل شده در تفسير آيات فوق مىخوانيم
الذى يامر بالعدل امير المؤمنين و الأئمة (صلوات اللَّه عليهم):
" كسى كه دعوت به عدل مىكند، امير مؤمنان و امامانند" [1] بعضى از مفسران
جمله" مَنْ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ" را به" حمزه" و" عثمان بن
مظعون" و يا" عمار" و" ابكم" را به" ابى بن
خلف" و" ابو جهل" مانند آنها تفسير كردهاند.
روشن است كه همه اينها از قبيل بيان مصداقهاى واضح و مهم مىباشد و هرگز دليل
بر انحصار نيست، اين تفسيرها ضمنا مشخص مىكند كه آيات فوق در صدد بيان تشبيهى
براى مشركان و مؤمنان است نه بتها و خداوند.