نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 329
***
و از آنجا كه غالبا ديدهايم قرآن، بحثهاى مربوط به توحيد و مبارزه با شرك
را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ قيامت مىآميزد، در اينجا نيز بعد از
گفتارى كه در آيات قبل در زمينه شرك و توحيد گذشت، به سراغ معاد مىرود و به پاسخ
قسمتى از ايرادات مشركان پرداخته، نخست مىگويد:
" خداوند غيب آسمانها و زمين را مىداند" (وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
گويا اين پاسخى است به ايرادى كه منكران معاد جسمانى داشتهاند و مىگفتند
هنگامى كه ما مرديم و ذرات خاك مادر هر گوشهاى پراكنده شد، چه كسى از آنها آگاهى
دارد كه جمعآوريشان كند؟
به علاوه به فرض كه ذرات آنها جمع آورى شود و به حيات باز گردند چه كسى است كه
از اعمال آنها كه بدست فراموشى سپرده شده است آگاه باشد و پرونده آنها را مورد
رسيدگى قرار دهد؟! آيه فوق در يك جمله اين سؤال را در همه ابعادش پاسخ مىگويد كه
خدا غيب همه آسمانها و زمين را مىداند، او همه جا هميشه حاضر است، بنا بر اين
اصولا غيب و پنهانى براى او مفهوم ندارد، همه چيز براى او شهود است و اين تعبيرات
مختلف با مقايسه به وجود ما است و هماهنگ با منطق ما:
سپس اضافه مىكند:" امر قيامت بقدرى آسان است درست همانند يك چشم بر هم
زدن و يا از آن هم نزديكتر"! (وَ ما
أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ) [1] و اين در واقع اشاره به ايراد ديگرى از منكران معاد است كه مىگفتند:
چه كسى توانايى بر اين كار دارد، اين كار كار فوق العاده مشكلى است، قرآن
[1] لمح (بر وزن مسح) در اصل به معنى
درخشيدن برق است سپس به معنى نگاه سريع آمده است، ضمنا بايد توجه داشت كه"
او" در اينجا به معنى" بل" است.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 329