نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 275
ناچيز داشت، و غالبا با او به صورت يك كالا و نه يك انسان رفتار مىشد، ولى
مسلما عرب جاهلى اين تحقير را در اشكال زنندهتر و وحشتناكترى انجام مىداد.
تا آنجا كه اصلا نسب را به مرد مربوط مىدانست و مادر را تنها ظرفى براى
نگاهدارى و پرورش جنين، محسوب مىكرد! چنان كه در شعر معروف جاهلى منعكس است.
بنونا بنو ابنائنا و بناتنا
بنوهن ابناء الرجال الأباعد
" فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند* و اما فرزندان دختران ما پسران
مردان بيگانهاند".
اين را نيز مىدانيم كه آنها براى زن حقى در ارث قائل نبودند و براى تعدد
زوجات حد و مرزى قائل نمىشدند، به سادگى خوردن آب، ازدواج مىكردند و به آسانى
آنها را طلاق مىدادند.
ولى اسلام ظهور كرد و با اين خرافه در ابعاد مختلفش سرسختانه جنگيد، مخصوصا
تولد دختر را كه ننگ مىدانستند در احاديث اسلامى به عنوان گشوده شدن ناودانى از
رحمت خدا به خانواده معرفى كرد.
و خود پيامبر ص آن قدر به دخترش بانوى اسلام فاطمه زهرا ع احترام مىگذاشت كه
مردم تعجب مىكردند، با تمام مقامى كه داشت، دست دخترش را مىبوسيد، و به هنگام
مراجعت از سفر نخستين كسى را كه ديدار مىكرد، دخترش فاطمه بود، و به عكس هنگامى
كه مىخواست به سفر برود آخرين خانهاى را كه خدا حافظى مىكرد، باز خانه فاطمه ع
بود.
در حديثى مىخوانيم كه به پيامبر ص خبر دادند خدا به او دخترى داده است،
ناگهان نگاه به صورت يارانش كرد ديد آثار ناخشنودى در آنها نمايان گشت! (گويى هنوز
رسوبات افكار جاهلى از مغز آنها بر چيده نشده) پيامبر ص فورا فرمود:
ما لكم؟ ريحانة اشمها، و رزقها على اللَّه عز و جل!:
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 275