نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 193
آيا دلائل
زندهاى كه در آيات قبل در زمينه عدم شايستگى بتها براى پرستش گذشت كافى نيست كه
هر ذى شعورى تصديق كند بت لايق پرستش نيست؟
ولى باز
مىبينيم اين جمعيت با كمال تعجب از پذيرفتن اين حقيقت آشكار خوددارى مىكردند.
***
آخرين
آيه مورد بحث بار ديگر روى علم خدا به غيب و شهود و پنهان و آشكار مجددا تكيه
كرده، مىگويد: قطعا خداوند از آنچه پنهان مىدارند و آنچه آشكار مىسازند با خبر
است" (لا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما
يُعْلِنُونَ).
اين جمله در
واقع تهديدى است در برابر كفار و دشمنان حق كه خدا از حال آنها هرگز غافل نيست، نه
تنها برون بلكه درونشان را هم مىداند و به موقع به حسابشان خواهد رسيد.
آنها
مستكبرند، و" خداوند مستكبران را دوست نمىدارد" (إِنَّهُ
لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ).
چرا كه
استكبار در برابر حق اولين نشانه بيگانگى از خدا است.
كلمه"
لا جرم" كلمهاى است مركب از" لا" و" جرم" كه معمولا
براى تاكيد و به معنى" قطعا" به كار مىرود، و گاهى به معنى" لا
بد" (ناچار) و حتى گاهى به معنى" قسم" استعمال مىشود، مثل اين كه
مىگوئيم" لا جرم لافعلن"" سوگند مىخورم كه اين كار را انجام
مىدهم".
و اما اينكه
چگونه اين معانى از" لا جرم" استفاده شده از اين جهت است كه"
جرم" در اصل به معنى چيدن و قطع كردن ميوه از درخت است، و هنگامى كه"
لا" بر سر آن در آيد مفهومش اين مىشود كه هيچ چيزى نمىتواند اين موضوع را
قطع كند، و از آن جلوگيرى نمايد و به اين ترتيب معنى" مسلما" و"
ناچار" و گاهى" سوگند" از آن استفاده مىشود.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 11 صفحه : 193