نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 75
دادهاند كه
يعقوب نور چشم خود را به كلى از دست نداده بود بلكه چشمانش ضعيف شده بود و به
هنگام فرا رسيدن مقدمات وصال آن چنان انقلاب و هيجانى به او دست داد كه به حال
نخست بازگشت، ولى ظاهر آيات قرآن نشان مىدهد كه او به كلى نابينا و حتى چشمانش
سفيد شده بود، بنا بر اين بازگشت بينائيش از طريق اعجاز صورت گرفت، قرآن مىگويد:
فَارْتَدَّ بَصِيراً.
4- وعده
استغفار-
در آيات فوق
مىخوانيم كه يوسف در برابر اظهار ندامت برادران گفت"
يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ": خداوند شما را بيامرزد"
ولى يعقوب به هنگامى كه آنها نزد او اعتراف به گناه و اظهار ندامت كردند و تقاضاى
استغفار نمودند، مىگويد:" بعدا براى شما استغفار خواهم كرد" و همانگونه
كه در روايات وارد شده هدفش اين بوده است كه انجام اين تقاضا را به سحرگاهان شب
جمعه كه وقت مناسبترى براى اجابت دعا و پذيرش توبه است، به تاخير اندازد.
[1] اكنون اين سؤال پيش مىآيد كه چرا يوسف بطور قطع به آنها پاسخ گفت و
اما پدر موكول به آينده كرد.
ممكن است اين
تفاوت به خاطر آن باشد كه يوسف از امكان آمرزش و اينكه اين گناه قابل بخشش است سخن
مىگفت، ولى يعقوب از فعليت آن و اينكه چه بايد كرد كه اين آمرزش تحقق يابد، بحث
مىكرد (دقت كنيد).
5- توسل
جايز است-
از آيات فوق استفاده
مىشود كه تقاضاى استغفار از ديگرى نه تنها منافات با توحيد ندارد، بلكه راهى است
براى رسيدن به لطف پروردگار، و گرنه چگونه ممكن بود يعقوب پيامبر، تقاضاى فرزندان
را دائر به استغفار براى آنان بپذيرد، و به توسل آنها پاسخ مثبت دهد.
[1] در تفسير قرطبى مىخوانيم كه هدفش اين بود
كه در شب جمعهاى كه مصادف با روز عاشورا بود براى آنها استغفار كند! (تفسير قرطبى
جلد 6 صفحه 3491).
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 75