نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 10 صفحه : 168
زلال كمتر كف
به روى آن آشكار مىگردد چرا كه كفها به خاطر آلوده شدن آب به اجسام خارجى
مىباشد، و از اينجا روشن مىشود كه اگر حق به صفا و پاكى اصلى باقى بماند هرگز
كفهاى باطل اطراف آن آشكار نمىگردد، اما هنگامى كه حق بر اثر برخورد به محيطهاى
آلوده رنگ محيط را به خود گرفت، و حقيقت با خرافه، و درستى يا نادرستى و پاكى يا
ناپاكى آميخته شد، كفهاى باطل در كنار آن آشكار مىشوند.
اين همان
چيزى است كه على ع در نهج البلاغه به آن اشاره فرموده آنجا كه مىگويد:
لو ان
الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف على المرتادين و لو ان الحق خلص من لبس الباطل
انقطعت عنه السن المعاندين:
" اگر
باطل از آميزش با حق خالص شود، بر حقجويان مخفى نخواهد ماند، و اگر حق از آميزش
باطل رهايى يابد، زبان بدگويان از آن قطع خواهد شد"! [1]
بعضى از مفسران گفتهاند كه در آيه فوق در حقيقت سه تشبيه است" نزول آيات
قرآن" از آسمان وحى تشبيه به نزول قطرات حياتبخش باران شده،" دلهاى
انسانها تشبيه به زمينها و درهها كه هر كدام به اندازه وسعت وجودشان بهره
مىگيرند، و" وسوسههاى شيطانى" به كفهاى آلوده روى آب تشبيه شده است،
كه اين كفها از آب پيدا نشده، بلكه از آلودگى محل ريزش آب پيدا مىشود و به همين
جهت وسوسههاى نفس و شيطان از تعليمات الهى نيست، بلكه از آلودگى قلب انسان است، و
به هر حال سرانجام، اين وسوسهها از دل مؤمنان برطرف مىگردد و آب زلال وحى كه
موجب هدايت و حيات انسانهاست باقى مىماند!
3- هميشه
بهرهها به ميزان آمادگيهاست و لياقتهاست!
از اين آيه
ضمنا استفاده مىشود كه در مبدء فيض الهى هيچگونه بخل و محدوديت و ممنوعيت نيست،
همانگونه كه ابرهاى آسمان بدون قيد و شرط، همه جا باران مىپاشند، و اين قطعههاى
مختلف زمين و درهها هستند كه هر كدام