نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 84
اصولا اين يك امر طبيعى است كه اگر انسان به كار خلاف و غلطى ادامه دهد تدريجا
با آن انس مىگيرد، نخست يك" حالت" است، بعدا يك" عادت"
مىشود، سپس مبدل به يك" ملكه" مىگردد و جزء بافت جان انسان مىشود،
گاه كارش به جايى مىرسد كه باز گشت بر او ممكن نيست، اما چون خود آگاهانه اين راه
را انتخاب كرده است مسئول تمام عواقب آن مىباشد بى آنكه جبر لازم آيد، درست
همانند كسى كه آگاهانه با وسيلهاى چشم و گوش خود را كور و كر مىكند تا چيزى را
نبيند و نشنود.
و اگر مىبينيم اينها به خدا نسبت داده شده است به خاطر آنست كه خداوند اين
خاصيت را در اينگونه اعمال نهاده است (دقت كنيد).
عكس اين مطلب نيز در قوانين آفرينش كاملا مشهود است، يعنى كسى كه پاكى و تقوا،
درستى و راستى را پيشه كند، خداوند حس تشخيص او را قويتر ميسازد و درك و ديد و
روشنبينى خاصى به او مىبخشد، چنان كه در سوره انفال آيه 29 مىخوانيم: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ
يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً:" اى
مؤمنان اگر تقوا پيشه كنيد خداوند فرقان يعنى وسيله تشخيص حق از باطل را به شما
عطا مىكند".
اين حقيقت را در زندگى روزمره خود نيز آزمودهايم، افرادى هستند كه عمل خلافى
را شروع مىكنند، در آغاز خودشان معترفند كه صد در صد خلافكار و گنهكارند، و به
همين دليل از كار خود ناراحتند، ولى كم كم كه با آن انس گرفتند اين ناراحتى از بين
مىرود، و در مراحل بالاتر گاهى كارشان به جايى مىرسد كه نه تنها ناراحت نيستند
بلكه خوشحالند و آن را وظيفه انسانى و يا وظيفه دينى خود مىشمرند! در حالات"
حجاج بن يوسف" آن ابر جنايتكار روزگار مىخوانيم كه براى توجيه جنايات
هولناكش مىگفت: اين مردم گنهكارند من بايد بر آنها مسلط
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 84