نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 571
باقى مانده بود [1] و يا معنى وسيعترى دارد كه نسبت دادن شريك و شبيه به خدا را نيز شامل مىشود.
به هر حال، اين جمله اشاره به آن است كه اينگونه كارها حد اقل قول بدون علم
است آنهم در برابر خداوند بزرگ، و اين كارى است كه با هيچ منطق و عقل و خردى
سازگار نمىباشد.
اصولا اگر مردم مقيد باشند كه هر سخنى را مىگويند متكى به يك مدرك قطعى بوده
باشد، بسيارى از نابسامانيها و بدبختيها از جامعه بشرى بر چيده مىشود.
در واقع تمام خرافات در اديان و مذاهب الهى از همين رهگذر به وسيله افراد بى
منطق نفوذ كرده است، و قسمت مهمى از انحرافات عقيدتى و عملى به خاطر عدم رعايت
همين اصل اساسى است و لذا اين كار- در برابر بديها و زشتيها- يك عنوان مستقل از
خطوات شيطانى را در آيه فوق به خود اختصاص مىدهد.
***
نكتهها:
1- اصل حليت
اين آيه دليل بر اين است كه اصل اولى در همه غذاهايى كه روى زمين وجود دارد
حليت است، و غذاهاى حرام جنبه استثنايى دارد، بنا بر اين حرام بودن چيزى دليل
مىخواهد، نه حلال بودن آن.
و از آنجا كه قوانين تشريعى بايد با قوانين تكوينى هماهنگ باشد طبع آفرينش نيز
اين چنين اقتضا مىكند. به عبارت روشنتر آنچه خدا آفريده حتما فائدهاى داشته و
براى استفاده بندگان بوده، بنا بر اين معنى ندارد كه اصل اولى