نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 418
او چه نيازى به فرزند دارد در حالى كه" هر گاه فرمان وجود چيزى را صادر
كند به او مىگويد: موجود باش، و آن فورا موجود مىشود" (وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ
فَيَكُونُ).
***
نكتهها:
1- دلائل نفى فرزند
اين سخن كه خداوند فرزندى دارد بدون شك زائيده افكار ناتوان انسانهايى است كه
خدا را در همه چيز با وجود محدود خودشان مقايسه مىكردند.
انسان به دلائل مختلفى نياز به وجود فرزند دارد: از يك سو عمرش محدود است و
براى ادامه نسل تولد فرزند لازم است.
از سوى ديگر قدرت او محدود است، و مخصوصا به هنگام پيرى و ناتوانى نياز به
معاونى دارد كه به او در كارهايش كمك كند.
از سوى سوم جنبههاى عاطفى، و روحيه انسطلبى، ايجاب مىكند كه انسان مونسى در
محيط زندگى خود داشته باشد كه آن هم بوسيله فرزندان تامين مىگردد.
بديهى است هيچيك از اين امور در مورد خداوندى كه آفريننده عالم هستى و قادر بر
همه چيز و ازلى و ابدى است مفهوم ندارد.
بعلاوه داشتن فرزند لازمهاش جسم بودن است كه خدا از آن نيز منزه مىباشد [1]
***
2- تفسير جمله" كُنْ فَيَكُونُ"
اين تعبير در آيات متعددى از قرآن آمده است، از جمله سوره آل عمران
[1] در اين زمينه در سوره انبياء ذيل
آيه 26 (جلد سيزدهم تفسير نمونه) نيز بحث كردهايم.
نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 418