نام کتاب : تفسير نمونه ط-دار الكتب الاسلاميه نویسنده : مكارم شيرازى، ناصر جلد : 1 صفحه : 337
است نه رهبرى رهروان راه حق.
***
آيه بعد مىگويد:" آنها در برابر دعوت انبياء- يا دعوت تو- از روى
استهزاء گفتند: دلهاى ما در غلاف است" و ما از اين سخنان چيزى درك نمىكنيم (وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ) [1] آرى
همين طور است،" خداوند آنها را به خاطر كفرشان لعنت كرده و از رحمت خويش دور
ساخته است (به همين دليل چيزى درك نمىكنند) و كمتر ايمان مىآورند" (بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا ما
يُؤْمِنُونَ).
ممكن است جمله فوق در باره يهوديانى باشد كه پيامبران را تكذيب كردند يا به
قتل رساندند، و نيز احتمال دارد در باره يهوديان معاصر پيامبر باشد كه در برابر
سخنان او يك روش سرسختانه لجوجانه و انعطافناپذير به خود مىگرفتند، ولى در هر
حال بيانگر اين واقعيت است كه انسان بر اثر پيروى از هوسهاى سركش آن چنان از درگاه
خدا رانده مىشود و بر قلب او پردهها مىافتد كه حقيقت كمتر به آن راه مىيابد.
***
نكتهها:
1- رسالت پيامبران در اعصار مختلف
چنان كه گفتيم هوا پرستان بىايمان چون دعوت انبياء را هماهنگ با منافع كثيف
خود نمىديدند در برابر آن مقاومت مىكردند، مخصوصا با گذشت زمان تعليمات آنها را
به بوته فراموشى مىسپردند، روى همين جهت لازم بود، براى يادآورى مجدد انسانها،
رسولان خدا يكى پس از ديگرى فرستاده شوند، تا مكتب آنها به دست فراموشى سپرده
نشود.