و در تفسير
قمى از ابى الجارود از امام باقر (ع) روايت كرده كه در تفسير جمله(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ) مىفرمود:
يعنى بين انسان و گناهش حائل مىشود و نمىگذارد كه او را بسوى آتش بكشاند، و بين
كافر و اطاعتش حائل مىشود و نمىگذارد كه با اطاعت ايمان خود را كامل نمايد، و
بدانيد كه ملاك هر عملى به خاتمه آن است[2].
و در محاسن
به سند خود از على بن حكم از هشام بن سالم از امام صادق (ع) روايت كرده كه در
تفسير جمله(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ
قَلْبِهِ) فرموده: حائل مىشود بين انسان و بين اينكه باطل را حق بداند[3].
مؤلف: اين
روايت را صدوق در كتاب معانى الاخبار از ابن ابى عمير از هشام بن سالم از آن حضرت
نقل كرده[4].
و در تفسير
عياشى از يونس بن عمار از ابى عبد اللَّه (ع) روايت كرده كه فرمود:
هيچ وقت دلى
يقين نمىكند به اينكه باطلى حق است، و هرگز يقين نمىكند به اينكه حقى باطل باشد[5].
و در الدر
المنثور است كه: ابن مردويه از ابن عباس (رضى اللَّه عنهما) روايت كرده كه گفت: من
از رسول خدا 6 از اين آيه كه مىفرمايد(يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ
وَ قَلْبِهِ) پرسش نمودم، حضرت فرمود: خداوند ميان مؤمن و كفر و ميان كافر و
هدايت حائل مىشود[6].
مؤلف: و اين
روايت از جهت معنا و تفسير آيه نزديك به روايت گذشته است كه از ابى الجارود از
امام باقر (ع) نقل كرديم.
و در تفسير
عياشى از حمزة الطيار از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل جمله(وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ) فرمود: آن
اين است كه به چيزى از طريق گوش، چشم، زبان و دست اشتها پيدا كند ولى با اينكه
اشتها دارد به هيچ وجه دست نمىزند زيرا