نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 429
(ع) به من
فرمود: اى اسحاق! خيال مىكنى مشمولين اين آيه كه مىفرمايد:(فَإِنْ أُعْطُوا مِنْها رَضُوا وَ
إِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْها إِذا هُمْ يَسْخَطُونَ) چقدرند؟ (من چيزى در جواب نگفتم خودش) فرمود: بيشتر از دو
ثلث مردم اينطورند[1].
مؤلف: اين
روايت را عياشى[2] در تفسير
خود و حسين بن سعيد در كتاب زهدش[3] از اسحاق
از آن جناب نقل كردهاند.
[روايتى در
مورد كسانى كه در مورد تقسيم صدقات بين فقرا به پيامبر 6 اعتراض كردند و نزول
آيه:(وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ ...)]
و در الدر
المنثور آمده كه بخارى، نسايى، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابو الشيخ و ابن
مردويه از ابى سعيد خدرى روايت كردهاند كه گفت: در بينى كه رسول خدا 6 مشغول
تقسيم غنيمت بود، ناگهان ذو الخويصره تميمى از راه رسيد و گفت:
يا رسول
اللَّه! عدالت به خرج بده. حضرت فرمود: واى بر تو اگر من عدالت را رعايت نكنم پس
چه كسى رعايت مىكند؟
عمر بن خطاب
گفت: يا رسول اللَّه! اجازه بده گردنش را بزنم. حضرت فرمود: رهايش كن، او دار و
دستهاى دارد كه شماها نماز و روزههايتان را در مقابل نماز و روزه آنان هيچ و
ناچيز مىپنداريد، ليكن با همه اين عبادتها آن چنان از دين بيرون مىروند كه تير
از كمان بيرون مىرود، بطورى كه نه از پر آن و نه از آهن پيكان آن و نه از برآمدگى
سر آن و از هيچ نقطه آن اثرى باقى نماند و همه از هدف گذشته باشد، از ايشان مرد
سياهى است كه يكى از دو پستانش مانند پستان زنان و يا مانند يك تكه گوشت آويزان
است، وقتى مردم را دچار تفرقه و اختلاف مىبينند خروج مىكنند. راوى مىگويد: آيه(وَ مِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقاتِ ...)، در باره اين شخص و
اصحابش كه همان خوارج باشند نازل گرديد.
ابو سعيد
مىگويد: من شهادت مىدهم كه اين سخنان را از رسول خدا 6 شنيدم، و شهادت مىدهم
كه در جنگ نهروان بعد از آنكه على (ع) خوارج را از دم شمشير گذراند و به كشتگان
سركشى مىكرد من با او بودم، و مردى را به همان صفتى كه رسول خدا 6 فرموده بود
ديدم[4].
[رواياتى
در باره تقسيم صدقات واجب و مستحقين آن]
و در تفسير
قمى در ذيل آيه مذكور آمده كه اين آيه در موقعى نازل شد كه صدقات از اطراف
جمعآورى شده، به مدينه حمل شد. ثروتمندان همه آمدند، به خيال اينكه از اين