نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 413
خير ماست، زيرا شما
در باره ما انتظار يكى از دو احتمال را مىكشيد، يا غلبه بر دشمن و مراجعت با
غنيمت و يا كشته شدن در راه خدا.
ولى ما براى
شما انتظار عذاب خدا را مىكشيم، و آرزو داريم كه يا با عذابهاى سماوى و يا بدست
خود ما شما را نابود كند، مثلا به ما دستور دهد زمين را از لوث وجود شما پاك
سازيم، پس ما در هر حال رستگار و شما در هر حال هالكيد، پس انتظار بكشيد كه ما هم
با شما در انتظاريم، اين بود آن جواب دوم.
در آيهاى كه
زبان حال منافقين را بيان مىكرد حسنه و مصيبت را تنها به رسول خدا 6 نسبت
مىداد، ولى در آيه دوم كه جواب اول آنان است و در آيه سوم كه متضمن جواب دوم
ايشان بود رسيدن به حسنه و مصيبت را به رسول خدا 6 و همه مؤمنان نسبت داد، و اين
بخاطر آن بود كه در مقام جواب از نظر خدا و واقع، حسنه و مصيبت مؤمنين حسنه و
مصيبت رسول خدا 6 نيز هست چون مؤمنين با آن جناب ملازمت و مشاركت دارند.
[انفاق
منافقين مقبول نيست]
(قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ
كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ) در اين آيه صيغه امر انفقوا در
معناى شرط است، و ترديد در(طَوْعاً أَوْ كَرْهاً) هم به منظور
تعميم است. صيغه امر در اين گونه موارد كنايه است از اينكه نهيى در كار نيست و كسى
جلو شما را نگرفته، و اين خود اشاره است به اينكه اين عمل عمل بيهودهاى است كه
اثرى بر آن مترتب نمىشود. جمله(لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ) تعليل همان
امر است، هم چنان كه جمله(إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً
فاسِقِينَ) بيان علت قبول نشدن است.
و معناى آيه
اين است كه: ما جلو شما را از انفاق نگرفتهايم، چه به طوع و رغبت انفاق كنيد و چه
به رودربايستى و كراهت. على اى حال، انفاق شما كار لغو و بى فائدهاى است، زيرا
خداوند بخاطر اينكه شما مردمى فاسقيد انفاقتان را قبول نمىكند. آرى، بحكم خداوند:
(إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ)[1] عمل نيك را
تنها از پرهيزكاران مىپذيرد، البته ناگفته نماند كه تقبل از
قبول رساتر است.
(وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا
بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ ...) اين آيه همان نپذيرفتن انفاق منافقين را به
بيانى مفصلتر تعليل مىكند و به عبارت ديگر به منزله شرح و توضيح فسق ايشان است،
و در آن، كفر به خدا و رسول او، و كسالت و