نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 397
[نقد و رد رواياتى
كه مىگويند سكينت بر ابو بكر نازل شد]
مؤلف: از
آنچه گذشت معلوم شد كه ضمير در عليه به دلالت سياق (و على رغم دو
روايت فوق) به رسول خدا 6 برمىگردد، و اين دو روايت بخاطر وقفى كه در آنهاست
ضعيفند، علاوه بر اينكه در اين دو روايت ابن عباس و حبيب نظريه دادهاند و نظريه
آنها براى ديگران هيچگونه حجيت ندارد.
گذشته از
اين، استدلال آن دو به اينكه رسول خدا 6 هيچ آنى خالى از سكينت
نبوده استدلالى است ناتمام، زيرا آيه(ثُمَّ
أَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ...)[1] و همچنين آيه نظير
آن كه در سوره فتح و مربوط به داستان حديبيه است، مخالف آن است، چون اين دو آيه
تصريح مىكنند به اينكه سكينت جديدى در خصوص اين دو مورد يعنى حديبيه و حنين بر آن
جناب نازل شده، و به شهادت همين دو آيه در مورد بحث يعنى در داستان غار هم سكينت
بر آن جناب نازل شده است[2].
و گويا بعضى
از مفسرين متوجه اين اشكال شدهاند لذا استدلال مزبور در روايت را حمل بر معناى ديگرى
كرده و گفتهاند: مقصود از اين استدلال ابن عباس و حبيب اين است كه سكينت در غار
ملازم با پيغمبر بوده، و اين خود قرينه است بر اينكه سكينت بر ابى بكر نازل شده، و
بعيد هم نيست كه روايت حبيب دلالتش بر اين معنا نزديكتر باشد.
مفسر نامبرده
بعد از آنكه روايت ابن عباس را اول و روايت حبيب را بعد از آن نقل كرده گفته است:
بعضى از
مفسرين لغت و معقول، اين روايت را گرفته و تعليلى را كه در آن است چنين توضيح
دادهاند كه در آن روز براى رسول خدا 6 اضطراب و ترسى جديد و تازه دست
نداد (پس سكينت بر ابى بكر نازل شده) . بعضى ديگر اين حرف را چنين تقويت
كردهاند كه اصل در ضمير است كه به مرجع نزديكتر خود برگردد و در آيه مورد
بحث به صاحب برمىگردد و ليكن اين حرف خيلى دل چسب نيست. بعضى[3] ديگر گفتهاند ضمير به رسول
خدا 6 برمىگردد، و در نتيجه سكينت بر آن جناب نازل شده، و ليكن نزول سكينت بر
آن جناب دليل بر اين نيست كه آن حضرت در آن روز دچار ترس و اضطراب شده باشد
اين حرف هم درست نيست، زيرا همين كه مىبينيم نزول سكينت عطف شده بر لا
تحزن مىفهميم كه بخاطر همان ترس و اندوه ابى بكر و بعد از سفارش رسول خدا