نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 363
6 سؤال شده است. و
همچنين نظير آن آيه(لا
تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ)[1] و آيه(جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ وَ الشَّهْرَ
الْحَرامَ وَ الْهَدْيَ وَ الْقَلائِدَ)[2] مىباشد.
و همچنين
مصداق و اثر روشن حرام بودن بيت و يا حرم، همان ايمنى از قتل است، چنان كه فرموده:(وَ مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً)[3] و نيز
فرموده:(أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً)[4].
همه اين
سخنان براى استشهاد بر اين بود كه كلمه نسىء كه در آيه مورد بحث آمده ظهور در
تاخير حرمت براى مقاتله دارد، يعنى عربها اگر حرمت يكى از ماههاى حرام را تاخير
مىانداختهاند فقط منظورشان اين بوده كه دستشان در قتال با يكديگر باز باشد، نه
اينكه حج و زيارت خانه را كه مخصوص به بعضى از آن ماهها است به ماه ديگرى
بيندازند.
و همه اينها
اين معنا را كه ديگران هم گفتهاند تاييد مىكند كه عرب معتقد به حرمت اين چهار
ماه بوده، و با اينكه مشرك بودند از ملت و شريعت ابراهيم اين سنت را به ارث برده
بودند، ليكن چون كار دائمى آنان قتل و غارت بوده و بسيارى از اوقات نمىتوانستند
سه ماه پشت سر هم دست از جنگ بكشند، لذا بر آن شدند كه در مواقع ضرورت، حرمت يكى
از آن ماهها را به ماه ديگرى بدهند و آزادانه به قتل و غارت بپردازند، و معمولا
حرمت محرم را به صفر مىدادند و در محرم به قتل و غارت پرداخته در صفر آن را ترك
مىكردند، و گاهى اين معاوضه را تا چند سال ادامه داده، آن گاه دوباره محرم را
حرام مىكردند، و اين كار (يعنى تغيير حرمت محرم به صفر) را جز در ذى الحجة انجام
نمىدادند.
پس اينكه
بعضى[5] گفتهاند
نسىء اين بوده كه زيارت حج را از ماهى به ماهى ديگر مىانداختهاند صحيح نيست،
زيرا بهيچ وجه بر لفظ آيه شريفه انطباق ندارد، و تفصيل اين مطلب بزودى در بحث
روايتى آينده- ان شاء اللَّه- خواهد آمد، لذا در اينجا به اصل كلام برگشته
مىگوئيم:
پس اينكه
فرموده:(إِنَّمَا النَّسِيءُ زِيادَةٌ فِي الْكُفْرِ) معنايش اين
است كه تاخير حرمتى كه خداوند براى چهار ماه حرام تشريع كرده و دادن حرمت يكى از
آنها به ماه غير حرام، خود