responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 360

پس نهى از ظلم كردن در اين چند ماه دليل بر عظمت و مؤكد بودن احترام آنها است، هم چنان كه وقوع اين نهى خاص بعد از نهى عام، دليل ديگرى است بر مؤكد بودن آن، و مثل اين است كه بگوئيم هيچ وقت ظلم مكن، و در اين چند روزه ظلم مكن.

و اين جمله، يعنى جمله‌(فَلا تَظْلِمُوا فِيهِنَّ أَنْفُسَكُمْ) هر چند از نظر اطلاق لفظ نهى از هر ظلم و معصيتى است، ليكن سياق آيه قرينه است بر اينكه مقصود أهم از آن، نهى از قتال در اين چند ماه است.

[معناى كلمه كافة و جمله:(قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً)]

(وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ) راغب در مفردات گفته: كلمه كف به معناى كف دست آدمى است كه آن را باز و بسته مى‌كند، و معناى كففته اين است كه من او را با كف دست زدم و دفع كردم، و بهمين مناسبت متعارف شده كه اين كلمه را در معناى دفع هر چند كه با كف دست صورت نگيرد استعمال شود، حتى شخص كور را هم بخاطر اينكه چشمش بسته شده مكفوف گفته‌اند.

و در آن آيه كه مى‌فرمايد:(وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ) معنايش اين است كه ما از فرستادن تو منظورى جز اين نداشتيم كه مانع ايشان از معصيت بوده باشى.

و تاء اى كه در آخر كافة آمده، مانند تاءاى كه در آخر كلمات: راوية ، علامة و نسابة آمده براى مبالغه است، و همچنين در آن آيه ديگر كه مى‌فرمايد:(وَ قاتِلُوا الْمُشْرِكِينَ كَافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كَافَّةً) كه بعضى گفته‌اند معنايش اين است كه شما با مشركين كارزار كنيد در حالى كه ايشان را دفع دهنده باشيد، هم چنان كه ايشان با شما كارزار مى‌كنند و مى‌خواهند شما را دفع دهند .

ليكن بعضى ديگر گفته‌اند كافة به معناى جماعت است و آيه بدين معنا مى‌باشد:

با ايشان دسته جمعى كارزار كنيد همانطورى كه آنها همگى با شما كارزار مى‌كنند ، چون جماعت را بخاطر نيرومنديش كافة مى‌گويند، هم چنان كه وازعة هم مى‌نامند، و بهمين معنا در آيه‌(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً) آمده‌[1].

و در مجمع البيان گفته: كلمه كافة به معناى احاطه، و ماخوذ است از كافة الشي‌ء كه به معناى آخرين حد و كناره هر چيز است كه وقتى بدانجا رسيديم ديگر از پيشروى بيش از آن خوددارى مى‌كنيم. و اصل كلمه كف به معناى خوددارى و جلوگيرى است‌[2].


[1] مفردات راغب، ماده الكف

[2] مجمع البيان ج 5 ص 27

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 360
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست