responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 348

ضعيف شمرده) از ابى سعيد خدرى از بلال نقل كرده‌اند كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: اى بلال خدا را به حالت فقر ملاقات كن نه به حالت توانگرى.

پرسيدم چطور خود را فقير كنم؟ فرمود: وقتى خداوند به تو رزق ارزانى داشت پنهان مكن، و اگر از تو از آن مال چيزى خواستند دريغ مدار. پرسيدم: چگونه مى‌توانم چنين كنم؟ فرمود: وظيفه اين است و گر نه آتش است‌[1].

گفتارى در معناى كنز

شكى نيست كه قوام اجتماعى كه بشر بحسب طبع اولى خود تشكيل داده بر مبادله مال و عمل پايدار است، و قطعا اگر چنين مبادله‌اى در كار نمى‌بود مجتمع انسان حتى يك چشم بر هم زدن قوام نمى‌داشت. راه بهره‌مندى انسان در اجتماعش غير از اين نبوده كه امورى از مواد اوليه زمين گرفته و بقدر وسعش روى آن عمل نموده و از نتيجه عملش ما يحتاج خود را ذخيره مى‌كرده است و ما زاد بر احتياج خود از آن حاصل را به ديگران مى‌داده و در عوض ساير ما يحتاج خود را از آنچه كه در دست ديگران بوده مى‌گرفته.

مثلا يك نفر نانوا از نانى كه خود مى‌پخته بقدر قوت خود و خانواده‌اش برمى‌داشته و زائد بر آن را با پارچه‌اى كه در دست نساج و اجناس ديگرى كه هر يك در دست افراد معينى درست مى‌شده معاوضه مى‌كرده، و همچنين صاحبان حرفه‌هاى ديگر همه و همه اعمال و فعاليت‌هايى كه در اجتماع صورت مى‌گرفته همانا خريد و فروش و مبادله و معاوضه بوده است.

و آنچه از بحث‌هاى اقتصادى بدست مى‌آيد اين است كه انسانهاى اولى معاوضه و مبادلاتشان تنها روى اجناس صورت مى‌گرفته، و متوجه نبوده‌اند كه به غير از اين صورت نيز امكان پذير هست.

اما اين را توجه داشتند كه هر چيزى با چيز ديگر مبادله نمى‌شود، زيرا نسبت ميان اجناس مختلف است، جنسى مورد احتياج مبرم مردم است و جنسى ديگر اينطور نيست، يك جنس بسيار رايج است و جنس ديگر خيلى كم و ناياب است، و هر جنسى كه بيشتر مورد احتياج باشد و كمتر يافت شود قهرا طالبانش نيز بيشتر است، و نسبتش با جنسى كه هم زياد مورد


[1] الدر المنثور ج 3 ص 234

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 9  صفحه : 348
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست