نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 336
بردن آن آيه(قاتِلُوا الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ
وَ لا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لا يُحَرِّمُونَ ما حَرَّمَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ
وَ لا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ حَتَّى
يُعْطُوا الْجِزْيَةَ عَنْ يَدٍ وَ هُمْ صاغِرُونَ) است كه ناسخ آيه(وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً)
مىباشد، پس از اهل كتاب هر كس كه در كشور اسلامى باشد از او پذيرفته نيست مگر
جزيه دادن و يا كشته شدن، و در صورت قتال، اموالشان غنيمت مسلمين، و زن و
بچههايشان اسراى آنان خواهد بود و اگر چنانچه حاضر به پرداخت جزيه شدند البته در
آن صورت بر ما مسلمين حرام است كه اموالشان را بگيريم و ايشان را اسير خود كنيم، و
نيز مىتوانيم زنان ايشان را همسران خود سازيم.
و هر كس از
اهل كتاب كه در كشورهايى باشند كه با ما سر جنگ دارند، هم مىتوانيم اسيرشان كنيم
و هم اموالشان را بگيريم، ولى نمىتوانيم با زنان ايشان وصلت نمائيم، و ايشان بين
سه چيز اختيار دارند، يا به كشورهاى اسلامى كوچ كنند و يا جزيه بپردازند و يا آنكه
كشته شوند[1].
و نيز به سند
خود از طلحة بن زيد از امام صادق روايت كرده كه فرمود: سنت پيغمبر بر اين جارى شده
كه مسلمانان از مبتلايان به اختلال حواس و ديوانگان اسير نگيرند[2].
[رواياتى
در مورد قتال با اهل كتاب و رواياتى در مورد اينكه مجوس اهل كتاب هستند]
و نيز در آن
كتاب به سند خود از ابى يحيى واسطى از بعضى راويان شيعه روايت كرده كه گفت: شخصى
از امام صادق (ع) پرسيد آيا مجوسيان صاحب كتابند؟ فرمود:
آرى، مگر
نامه رسول خدا 6 به اهل مكه به گوشت نخورده كه به ايشان نوشت:
يا اسلام
بياوريد و يا آنكه به جنگ با شما برمىخيزم. مردم مكه در جواب آن حضرت نوشتند:
از ما جزيه
بگير و ما را به بت پرستيمان واگذار. رسول خدا 6 نوشت من جزيه نمىگيرم مگر از
اهل كتاب.
مجددا مردم
مكه نامه نوشتند- و مقصودشان از اين نوشته تكذيب آن حضرت بود-: چطور مىگويى من
جزيه نمىگيرم مگر از اهل كتاب و حال آنكه از مجوسيان هجر جزيه گرفتهاى؟
رسول خدا 6
در پاسخشان نوشت مجوسيان پيغمبرى داشتند و او را كشتند و كتابى داشتند كه آن را
آتش زدند، پيغمبر ايشان كتابى براى آنان آورد كه در پوست دوازده هزار گاو نوشته
شده بود.[3]