نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 9 صفحه : 331
جاهاى باريك هم بكشد.
و پر واضح
است كه وقتى كار بدينجا بكشد شيوع فساد و انحطاطهاى اخلاقى چه بلائى بر سر اجتماع
بشرى درمىآورد، محيط انسانى را به صورت يك محيط حيوانى پستى در مىآورد كه جز شكم
و شهوت هيچ همى در آن يافت نمىشود، و به هيچ سياست و تربيتى و با هيچ كلمه
حكمتآميز و موعظهاى نمىشود افراد را كنترل نمود.
و شايد همين
جهت باعث بوده كه در آيه مورد بحث از ميان همه گناهان تنها مساله اكل مال به باطل
آنهم از ناحيه احبار و رهبان كه خود را مربى امت و مصلح اجتماع قلمداد مىكنند ذكر
شود.
[مواردى از
تعديات مالى كشيشان]
بعضى از خود
مسيحيان مواردى چند از تعديات كشيشان را برشمردهاند از آن جمله:
پيشكشهايى
را كه مريدها، بخاطر ظاهر عابد، و زاهدنماى ايشان تقديم مىدارند، رباخوارى و مصادره
اموال مخالفين، رشوهخوارى در قضا و داورى، فروختن قبالههاى مغفرت و بهشت و امثال
آن.
و ظاهرا
مقصودش از كلمه و امثال آن امثال رشوه خوارى در قضاوت است هم چنان كه
در داستان رشوهخوارى ايشان در تفسير آيه(يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا
يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ ...)[1] در جلد پنجم اين
كتاب نيز گذشت. و اگر هيچ يك از تعديات فوق را نداشته باشند، تنها فروختن
قبالههاى مغفرت براى رسوايى و ملامت ايشان كافى است.
و اما اينكه
گفتند: مريدها بخاطر تظاهرى كه كشيشان در زهد و عبادت دارند به آنان علاقه و محبت
پيدا مىكنند، و آن گاه پيشكشهايى تقديم مىدارند و به موقوفات و وصيتها و خيرات
و مبرات عمومى اختصاصشان مىدهند، اين گونه موارد جزو اكل مال به باطل نيست، و
همچنين مساله رباخوارى، زيرا رباخوارى اختصاص به كشيشها ندارد، بلكه قرآن كريم آن
را به عموم مسيحيان نسبت مىدهد، و مىفرمايد:(وَ
أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ)[2] و نيز
مىفرمايد:(سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ)[3].
در آيه مورد
بحث گفتگو از انحرافات عموم مسيحيت نيست، بلكه آيه شريفه تنها آن تعدياتى را متعرض
است كه مخصوص به كشيشان است.